reciter
کسی که به صورت عمومی یا در جمع متن، شعر یا آیات مذهبی را میخواند.
reciters
خواننده به فردی اطلاق میشود که متنی را با صدای بلند و با هدف انتقال معنی و احساس میخواند، معمولاً در زمینههای مذهبی یا ادبی.
recivilization
بازآفرینی و احیای ویژگیهای تمدنی و فرهنگی که در نتیجه جنگ یا بحران از بین رفتهاند.
recivilize
به معنای بازگرداندن ویژگیهای تمدن و فرهنگ به مناطق یا جوامع است که دچار بحران یا فروپاشی شدهاند.
reckla
به یک تکنیک یا ویژگی در آثار هنری اشاره دارد که باعث جلب توجه و تحریک حس زیباییشناسی میشود.
reckling
حرکت به عقب و جلو یا تغییر مسیر ناگهانی که معمولاً همراه با بینظمی و عدم کنترل است.
reckonable
به معنای قابل محاسبه و ارزیابی است، به ویژه در زمینههای مالی و اقتصادی.
reclad
دوباره پوشاندن، به معنای پوشش دادن دوباره یک سطح یا جسم خاص است.
reclaimable
قابل بازیابی، به معنای توانایی دوباره به دست آوردن یا بازیافتن چیزی است.
reclaimableness
قابلیت بازیابی، به معنای این است که چیزی میتواند دوباره به دست آید یا بازیافت شود.
reclaimably
به صورت قابل بازیابی، به معنای توانایی استفاده مجدد از یک منبع یا ماده است.
reclaimant
مدعی، به شخصی اطلاق میشود که حق بازپسگیری یا بازیابی چیزی را دارد.
reclaimer
بازیاب، به شخص یا دستگاهی اطلاق میشود که وظیفه بازیابی یا بازپسگیری موارد خاص را دارد.
reclaimers
بازپسگیر، فرد یا گروهی که به بازگرداندن یا احیای چیزی کمک میکند، بهخصوص در زمینههای زیستمحیطی.
reclaimless
بدون بازپسگیری، شکلی از شرایط که در آن هیچگونه احیایی صورت نمیگیرد.
reclaimment
فرآیند بازگردانی و احیا کردن محیطی که آسیب دیده است.
reclama
تبلیغ، متنی یا بیانیهای که برای جذب توجه یا آگاهی بخشی به جامعه نوشته میشود.
reclamatory
بازپسگیرانه، توصیف کننده اقداماتی که به منظور بازپسگیری حقوق یا منابع انجام میشود.
reclame
تبلیغ، شیوهای از ارائه اطلاعات یا جذب مخاطب برای یک محصول یا خدمات.
reclames
تبلیغات، اعلامیهای که در مورد محصول یا خدمت خاصی منتشر میشود تا مردم را به خرید یا استفاده از آن تشویق کند.
reclang
کنارهگیری، حالتی که فرد از مشارکت یا درگیر شدن در یک وضعيت خاص خودداری میکند.
reclasp
دوباره قفل کردن یا بستن، به ویژه هنگامی که چیزی را در جای خود نگه میدارید.
reclasped
نقشه یا عمل دوباره قفل کردن یا بستن، معمولاً برای حفظ ایمنی یا جلوگیری از گم شدن اشیاء.
reclasping
عمل یا فرایند دوباره قفل کردن چیزی، برای ایمن نگه داشتن آن.
reclasps
دوباره قفل کردن، به ویژه هنگام خروج از یک مکان.
reclass
دستهبندی مجدد، عمل تغییر طبقهبندی یا گروهبندی چیزی.
reclean
دوباره تمیز کردن، عمل تمیز کردن مجدد چیزی.
recleaned
تمیز شده مجدد، اشاره به چیزی که تازه دوباره تمیز شده است.
recleaner
تمیزکننده مجدد، شخص یا ابزاری که برای تمیز کردن مجدد استفاده میشود.
recleans
عمل تمیز کردن مجدد به صورت جمعی.
recleanse
پاکسازی مجدد، عمل تمیز کردن دوباره یا از بین بردن آلودگی یا ناخالصیها.
recleansed
پاکسازی مجدد شده، به معنای آن است که چیزی دوباره به حالت تمیز یا عاری از آلودگی درآمده است.
recleansing
فرآیند پاکسازی مجدد، عمل تمیز کردن دوباره برای ایجاد پاکیزگی و سلامتی.
reclear
پاکسازی مجدد، به معنای حذف موانع یا آشفتگیها از یک فضا یا شرایط.
reclearance
پاکسازی مجدد، به عمل یا فرآیند پاکسازی یک منطقه برای اهداف امنیتی یا نگهداری اطلاق میشود.
reclimb
بالا رفتن دوباره، به معنای تسلط بر یک مسیر یا کوه بعد از گذشتن از آن.
reclimbed
دوباره به سمت بالا رفتن یا صعود کردن به یک مکان مرتفع.
reclinable
قابلیت حرکت یا تغییر وضعیت به یک حالت مخصوص.