reclinant
حالت نشسته در حالتی که به عقب برمی‌گردد.
reclinate
عمل تغییر حالت به سمت عقب.
reclinated
به حالت نشسته به عقب در آمده یا تنظیم شده.
reclination
تکیه دادن، حالت نشستن یا خوابیده که در آن بدن به سمت عقب متمایل می‌شود.
reclivate
تغییر وضعیت یا حالت چیزی به شکلی تکیه‌گاه.
reclosable
قابلیت بسته شدن دوباره، برای اشیائی که می‌توان بعد از استفاده دوباره آنها را بست.
reclose
دوباره بستن، به معنی بستن چیزی که قبلاً باز شده است.
recloseable
قابلیت بسته شدن دوباره، برای بسته‌هایی که می‌توانند پس از باز شدن دوباره بسته شوند.
reclude
منزوی کردن یا دوری جستن از دیگران.
reclusely
گوشه‌گیرانه به معنای زندگی یا رفتار در تنهایی یا دور از دیگران است.
recluseness
وضعیت گوشه‌گیر بودن، حالت دوری از دیگران و عدم ارتباط اجتماعی.
reclusery
مکانی یا وضعیت زندگی که باعث انزوا و جدا شدن از دیگران می‌شود.
reclusion
وضعیت گوشه‌نشینی، جدایی از جامعه و دیگران.
reclusiveness
وضعیت یا ویژگی گوشه‌گیر بودن که در آن فرد تمایلی به ارتباط با دیگران ندارد.
reclusory
دارای ویژگی‌هایی که انسان را از دیگران جدا کند.
recoach
دوباره آموزش دادن، به معنای آموزش مجدد به شخصی است که قبلاً آموزش دیده است.
recoagulate
دوباره لخته شدن، به معنای تغییر یک مایع به حالت جامد یا غلیظ‌تر است.
recoagulated
دوباره لخته شد، به معنی تغییر یک مایع به حالت جامد یا غلیظ‌تر در گذشته است.
recoagulating
دوباره لخته کردن، به فرایند تبدیل مجدد یک مایع به حالت جامد یا غلیظ‌تر اشاره دارد.
recoagulation
دوباره لخته شدن، فرآیند تبدیل مجدد مایع به حالت جامد یا غلیظ‌تر.
recoal
دوباره زغال‌سنگ گذاشتن، به معنای برگرداندن ماده زغال‌سنگ به مکان خود است.
recoaled
ریکوئل، بارگذاری مجدد مواد سوختی، به ویژه ذغال‌سنگ، بر روی وسیله نقلیه.
recoaling
فرآیند بارگذاری مجدد مواد سوختی، به ویژه ذغال‌سنگ، بر روی وسیله نقلیه.
recoals
عمل بارگذاری مجدد ذغال‌سنگ بر روی وسیله نقلیه.
recoast
عمل بازگشت به ساحل، به ویژه برای کشتی‌ها.
recock
عمل تنظیم دوباره اسلحه برای آماده‌سازی برای شلیک.
recocked
به معنای دوباره کشیدن یا تنظیم کردن مکانیزم شلیک.
recocking
دوباره کوک کردن، به معنای تنظیم یا آماده‌سازی دوباره یک ساز و کار به منظور استفاده مجدد از آن.
recocks
دوباره کوک می‌کند، فعل به معنای تنظیم دوباره یک دستگاه یا مکانیزم.
recoct
دوباره پختن، به معنای آماده‌سازی مجدد مواد برای ایجاد یک غذا یا ترکیب جدید.
recoction
دوباره پختن، فرآیند آماده‌سازی مجدد مواد غذایی به منظور تغییر یا بهبود طعم.
recodify
دوباره تنظیم کردن، به معنای تغییر ساختار یا فرمت قوانین یا اطلاعات.
recodification
دوباره تنظیم کردن، فرآیند بازنگری و شکل‌دهی مجدد به قوانین یا اطلاعات.
recodified
تجدید ساختار یا ترتیب یک متن قانونی یا مجموعه‌ای از قوانین.
recodifies
تجدید ساختار یا ترتیب قانونی یا دستورالعمل‌ها.
recodifying
عملی که در آن قوانین یا رویه‌ها دوباره ساختار یا ترتیب می‌یابند.
recogitate
دوباره فکر کردن یا بررسی دقیق یک موضوع.
recogitation
عمل تفکر دوباره یا بررسی یک موضوع.
recogniser
شخص یا سیستمی که توانایی شناسایی یا تشخیص چیزی را دارد.
recognita
شناسایی، اطلاعات یا ویژگی‌هایی که برای تأیید یا شناسایی یک شیء یا مفهوم خاص به کار می‌رود.