rhyptic
ریپتیک به کیفیت یا سبکی اشاره می‌کند که به نوعی پنهانی و گنگ باشد.
rhyptical
ریپتیک به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به نوعی رازآلود و گیرا باشد.
rhiptoglossa
ریفتوگلاسا، نام علمی یک نوع ماهی که دارای ویژگی‌های خاصی است، به ویژه در زمینهٔ آناتومی و زیست‌شناسی.
rhysimeter
رایسیمتر، ابزاری برای اندازه‌گیری شدت و الگوهای قافیه در ادبیات و شعر.
rhyssa
ریسا، نام علمی یک نوع زنبور که به خاطر تخم‌گذارهای بلند و سبک زندگی شکارگری‌اش معروف است.
rhythmal
ریتمیک، توصیف‌کنندهٔ چیزی که به ریتم و الگوهای صوتی و حرکتی ارتباط دارد.
rhythmed
توصیف‌کنندهٔ چیزی که دارای ریتم واضح و مشخص باشد.
rhythmical
ریتمیک، توصیف‌کنندهٔ هر چیزی که دارای یک الگوی منظم و دوره‌ای از صدا یا حرکت باشد.
rhythmicality
ریتمیک بودن، ویژگی‌ای از هنر یا موسیقی که به آن نظم و ترتیب خاصی می‌بخشد.
rhythmicities
ریتمیک بودن، به مجموعه ی ریتم‌ها یا الگوهای تکراری در یک بار، نوعی نظم و هماهنگی اشاره دارد.
rhythmicize
ریتمیک کردن، فرآیند افزودن الگو یا ریتم به کلمات یا حرکات.
rhythmics
ریتمیک، مبحثی در موسیقی که به بررسی و تحلیل الگوهای حرکتی یا صوتی می‌پردازد.
rhythmist
ریتمیست، فردی که به هنر ریتم و الگوهای حرکتی در موسیقی توجه ویژه‌ای دارد.
rhythmizable
قابل ریتمیک شدن، به معنای این است که یک اثر یا کار هنری قابلیت اضافه کردن الگوهای ریتمیک را داشته باشد.
rhythmization
تنظیم ریتم به معنی ایجاد ساختار ریتمیک در موسیقی یا شعر است که عموماً شامل تکرار و الگوهای منظم است.
rhythmize
ریتمیک کردن به معنای افزودن یا تنظیم ریتم در موسیقی، شعر و یا فعالیت‌های حرکتی است.
rhythmless
بدون ریتم به معنای عدم وجود الگوی منظم یا تکرار موزیکال یا حرکتی است.
rhythmometer
ریتیمومتر ابزاری است که برای اندازه‌گیری و تحلیل ریتم‌ها و تمپو در موسیقی یا دیگر هنرهای حرکتی استفاده می‌شود.
rhythmopoeia
ریتم‌سازی به معنای استفاده از ریتم در بیانیه‌ها و آثار ادبی است که به آن‌ها حالت موسیقایی می‌دهد.
rhythmproof
بدون ریتم به معنای عدم وابستگی به یک الگوی زمانی خاص در موسیقی یا رقص است.
rhythmus
ریتموس به معنای الگوی منظم صداها و نوسانات در موسیقی یا سایر هنرها است.
rhytidodon
ریتیودودون یک جنس نادر از خزندگان پیشاتاریخی است که به طور خاص به اسنادی از دوره‌های زمین‌شناسی مربوط می‌شود.
rhytidome
ریتیودوم به لایه خارجی پوست درخت اشاره دارد که به حفاظت از بافت‌های داخلی درخت کمک می‌کند.
rhytidosis
ریتی‌دوس به شرایط خاصی در پوست اطلاق می‌شود که ممکن است نشانه‌هایی مانند چین و چروک یا تغییر در بافت داشته باشد.
rhytina
ریتیینا به جنس منقرض‌شده‌ای از پستانداران دریایی اشاره دارد که در تاریخ زمین‌شناسی زندگی می‌کرده‌اند.
rhytisma
ریتیسما به نوعی بیماری گیاهی اطلاق می‌شود که معمولاً به شکل لکه‌های تیره روی برگ‌ها ظاهر می‌شود.
rhytta
ریتا، کلبه‌ای کوچک در کوهستان یا در طبیعت که معمولاً برای استراحت استفاده می‌شود.
rhizanth
ریزانت، گیاهی که ریشه‌های آن باعث می‌شود گل‌ها و برگ‌ها به شکل خاصی رشد کنند.
rhizanthous
ریزانتوس، وصفی برای گیاهانی که گل‌ها و ریشه‌هایشان به نحوی خاص رشد می‌کنند.
rhizautoicous
ریزائوتیکوس، عنوانی برای گیاهانی که رشد ریشه‌ها و ساقه‌هایشان زیر زمین است.
rhizina
ریزینا، نوعی قارچ که روی مواد ارگانیک در حال تجزیه زندگی می‌کند.
rhizinaceae
ریزیناسه، خانواده‌ای که مخصوصاً شامل گونه‌های قارچی می‌باشد.
rhizine
ریزن، ساختاری است که در برخی گیاهان به عنوان پایه عمل می‌کند و آنها را به زمین متصل می‌کند.
rhizinous
ریزن‌دار به گیاهانی اطلاق می‌شود که دارای ساختار ریزن هستند و معمولاً در زیستگاه‌های خاص رشد می‌کنند.
rhizocarp
ریزوکارپ، ساختاری است که در برخی گیاهان برای تولید مثل شکل می‌گیرد و نقش مهمی در چرخه زندگی آنها دارد.
rhizocarpeae
ریز و کارپئه، خانواده‌ای از گیاهان با ساختار خاص ریزوکارپ که در شرایط خاص رشد می‌کنند.
rhizocarpean
ریز و کارپئان به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به گیاهانی با ساختار ریزوکارپ مربوط می‌شود.
rhizocarpian
ریز و کارپیانی به توسعه و ساختار ریزوکارپ در گیاهان اشاره دارد.
rhizocarpic
ریزوکاپریک به خاصیتی اشاره دارد که در آن گیاهان قادر به ذخیره مواد غذایی در ریشه‌های خود هستند.
rhizocarpous
ریزوکاپروس به گیاهانی اطلاق می‌شود که ریشه‌های گوشتی داشته و می‌توانند در شرایط نامساعدی زندگی کنند.