scribblemaniacal
scribblemaniacal به معنای دیوانگی در ایجاد نقاشیهای آزاد و بدون قاعده است.
scribblement
scribblement به عمل خودجوش کار کردن بر روی صفحه و ایجاد نقاشی یا نوشتار اشاره دارد.
scribbleomania
scribbleomania به ناتوانی در کنترل افکار و نقاشیهای خودجوش اطلاق میشود.
scribbly
خطخطی، به نوعی نوشته یا نقاشی اطلاق میشود که به طور نامنظم و بیدقت انجام شده باشد.
scribeship
نویسندگی، حرفه یا مقام نویسنده یا کاتب.
scribism
نوعی هنری که از نوشتهها یا نقشهای نامنظم برای بیان احساسات استفاده میکند.
scride
سرعت نوشتن به طور غیر منظم.
scryer
سکالر به فردی اطلاق میشود که توانایی پیشبینی آینده را از طریق روشهای باستانی مانند نگاه کردن به آب، بلور یا آتش دارد.
scrieve
به معنای نوشتن مجدد یا با دقت یادداشت کردن است.
scrieved
به حالت گذشته فعل scrieve اطلاق میشود و به معنای به دقت نوشتن یا یادداشت کردن است.
scriever
به فردی اطلاق میشود که به نوشتن یا یادداشت کردن میپردازد.
scrieves
شکل حال استمراری فعل scrieve به معنای نوشتن یا یادداشت کردن میباشد.
scrieving
به شکل حال استمراری فعل scrieve به معنای انجام عمل نوشتن اشاره دارد.
scriggle
کشیدن خط یا نقاشی به صورت سریع و غیررسمی.
scriggler
شخصی که نقاشیهای سریع و غیررسمی میکشد.
scrike
صدای بلند و خاصی که توسط جغد یا سایر پرندگان تولید میشود.
scrime
صدای بسیار خاص پرندگان، معمولاً دارای احساسات قوی.
scrimer
پرندهای که صداهای خاص و غیرعادی تولید میکند.
scrimy
کثیف و نامنظم، به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزها با آلودگی و بینظمی مواجه هستند.
scrimmager
شخصی که در تمرینات یا رقابتهای غیررسمی شرکت میکند، معمولاً به عنوان بخشی از آموزش و آمادگی تیم.
scrimper
شخصی که به شدت در خرج کردن صرفهجویی میکند، معمولاً با روشی کمهزینه.
scrimpy
کم و ناقص، به ویژه در مورد مقدار چیزی که ارائه میشود، به طور کلی به مقدار ناچیز یا کم اشاره دارد.
scrimpier
حتی کمتر از قبل، به معنای کاهش مقدار یا کیفیت چیزی.
scrimpiest
کمحجمترین، اشاره به کمترین مقدار یا کیفیت ممکن در برخی شرایط.
scrimpily
به صورت فقیرانه و با صرفهجویی، به طوری که منابع به کمترین مقدار ممکن کاهش یابد.
scrimpiness
وضعیتی که در آن منابع به حداقل کاهش یافته و احساس محدودیت ایجاد میکند.
scrimpingly
به طرز صرفهجو و با دقت در خرج کردن، یا کمخرج.
scrimpit
عمل صرفهجویی، به ویژه در هزینهها و منابع.
scrimply
به معنای ساده و بدون تجمل، با حداقل تزئینات.
scrimption
اسکرپشن، یک کلمه یا اصطلاح در زبان انگلیسی که ممکن است به موضوعی خاص یا پروژه اشاره داشته باشد.
scrimshandy
اسکرامشندی، به آثار هنری یا اشیاء طراحی شده به صورت خاص و دستساز اطلاق میشود.
scrimshanker
اسکرامشنکر، شخصی است که در هنر کندهکاری و طراحی روی مواد مختلف تخصص دارد.
scrimshon
اسکرامشون، تکنیکی در هنر طراحی یا کندهکاری که با دقت انجام میشود.
scrimshorn
اسکرامشورن، به یک اثر هنری یا شیء خاص اشاره دارد که به صورت خلاقانه و با جزئیات ساخته شده است.
scrin
اسکرین، شیئی برای نمایش تصاویر یا ارائه دادهها به صورت بصری.
scrinch
صدای خاصی که به هنگام فشار یا فشردن ایجاد میشود.