معنی فارسی scrimpit
B1عمل صرفهجویی، به ویژه در هزینهها و منابع.
To be frugal or to economize.
- VERB
example
معنی(example):
او تلاش کرد تا در مخارج خود در این ماه صرفهجویی کند.
مثال:
He tried to scrimpit on his expenses this month.
معنی(example):
آنها برای صرفهجویی برای تعطیلات خود صرفهجویی خواهند کرد.
مثال:
They will scrimpit to save for their vacation.
معنی فارسی کلمه scrimpit
:
عمل صرفهجویی، به ویژه در هزینهها و منابع.