syphilitically
به معنای مرتبط با یا ناشی از سیفلیس به‌طور توصیفی است.
syphilitics
افراد مبتلا به سیفلیس را توصیف می‌کند و می‌تواند به چالش‌ها و تجربیات آنان اشاره کند.
syphilization
سیفیلیزاسیون، فرایندی که در آن از باکتری سیفیلیس به منظور ایجاد ایمنی در برابر بیماری‌های خاص استفاده می‌شود.
syphilize
سیفیلیز کردن، به معنای قرار دادن فردی در معرض باکتری سیفیلیس به منظور مقاصد علمی یا پزشکی است.
syphilized
سیفیلیز شده، به معنای آن که فرد یا موجودی به سیفیلیس مبتلا شده است.
syphilizing
سیفیلیز کردن، به عمل مبتلا کردن فردی به سیفیلیس اشاره دارد.
syphiloderm
سیفیلودرم، به ضایعات پوستی اطلاق می‌شود که به دلیل سیفیلیس ایجاد می‌شوند.
syphilodermatous
سیفیلودرماستی، به وضعیت‌های پوستی مرتبط با سیفیلیس اشاره دارد.
syphilogenesis
فرآیند تولد یا تکامل سیفلیس، به ویژه در بروز عفونت‌های منتقله از راه جنسی.
syphilogeny
تاریخچه تکاملی سیفلیس و ارتباط آن با دیگر بیماری‌ها.
syphilographer
شخصی که به بررسی سیفلیس و اثرات آن در جوامع می‌پردازد.
syphilography
مستندسازی و ثبت موارد سیفلیس برای تحلیل و پژوهش.
syphiloid
وضعیتی که علائم آن به سیفلیس شباهت دارد.
syphilology
علمی که به بررسی سیفلیس و ویژگی‌های آن می‌پردازد.
syphilologist
سیفیلوژیست، پزشکی است که به مطالعه سیفلیس و بیماری‌های مربوط به آن می‌پردازد.
syphiloma
سیفیلوما، توموری است که به طور معمول در نتیجه عفونت سیفلیس شکل می‌گیرد.
syphilomatous
سیفیلوما توسی، صفتی است که به ویژگی‌های مرتبط با سیفیلوما اشاره دارد.
syphilophobe
سیفیلوفوب، فردی است که از سیفلیس و موضوعات مربوط به آن می‌ترسد.
syphilophobia
سیفیلوفوبیا، ترس غیرعادی از سیفلیس و موضوعات مربوط به آن است.
syphilophobic
سیفیلوفوبیک، صفتی است که به ترس از سیفلیس اشاره دارد.
syphilopsychosis
سپیلوپسیکوز، اختلال روانی ناشی از عفونت سیفلیس که می‌تواند منجر به تغییرات شدید در رفتار و وضعیت روانی فرد شود.
syphilosis
سیفیلوسیس، اصطلاحی مرتبط با سیفلیس که به اشکال مختلف این بیماری اشاره دارد.
syphilous
سیفیلوئید، به ویژگی‌ها یا علائم خاصی از سیفلیس اشاره دارد که قابل مشاهده هستند.
siphoid
سیفویید، به ساختاری از استخوان اشاره دارد که در ناحیه قفسه سینه قرار دارد.
siphonaceous
سیفوناسیوس، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به سیستم‌های تأمین آب در گیاهان ارتباط دارد.
siphonage
سیفوناژ، به فرایند انتقال مایعات از طریق لوله‌های سیفون اشاره دارد.
siphonales
سایفونال‌ها، گروهی از جلبک‌های دریایی که به طور خاص در آب‌های شور یافت می‌شوند و به تنوع زیستی دریا کمک می‌کنند.
siphonapterous
سایفوناپتروس به حشرات بدون بال اشاره دارد که معمولاً در شرایط خاص زندگی می‌کنند.
siphonaria
سایفوناریا نوعی صدف که معمولاً روی سواحل سنگی زندگی می‌کند و می‌تواند در برابر خشک شدن مقاومت کند.
siphonariid
سایفوناریید خانواده‌ای از صدف‌ها که شامل گونه‌های مختلفی از جانداران آبزی می‌شود.
siphonariidae
سایفونارییده، خانواده‌ای از جانداران آبزی صدف‌مانند است که دارای تنوع قابل توجهی هستند.
siphonata
سایفوناتا، کلاسی از نرم‌تنان است که به دلیل داشتن لوله‌ی تنفسی خود شناخته می‌شوند.
siphonate
عمل سیفون کردن، به معنای انتقال مایعات از یک مخزن به مخزن دیگر با استفاده از نی.
siphonated
محصولی که به‌وسیله‌ی سیفون کردن منتقل شده یا پردازش شده است.
siphoneae
نوعی گیاه یا خانواده گیاهان که به‌ویژه در مناطق مرطوب رشد می‌کند.
siphoneous
به ویژگی یا بافتی اشاره دارد که شبیه به سیفون است.
siphonet
وسیله‌ای برای تخلیه مایعات به‌وسیله‌ی سیفون.
siphonia
نوعی سرخس یا گیاه که در زیستگاه‌های خاص یافت می‌شود.
siphonial
ساختار، ویژگی یا جنبه‌ای مربوط به سیفون که در زیست‌شناسی یا علم گیاه‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
siphoniata
گروهی از موجودات زنده که دارای ساختار سیفون هستند و به طور معمول در زیستگاه‌های آبی زندگی می‌کنند.