stemmiest
ساقه‌دارترین، صفتی برای توصیف چیزی که دارای بیشترین ساقه است.
stemona
استیمونا، جنسی از گیاهان گل‌دار که در بررسی‌های علمی و دارویی اهمیت دارد.
stemonaceae
خانواده‌ای از گیاهان که شامل چندین جنس از جمله استیمونا می‌شود.
stemonaceous
ویژگی‌های مربوط به خانواده گیاهان استمنیا.
stempel
تمثال، ابزاری برای علامت‌گذاری و ایجاد اثر در کاغذ.
stempost
ستون ساقه، جزء ساختاری که وزنی را پشتیبانی می‌کند.
stemson
تنه‌دار، بخشی از گیاه که به آن استحکام می‌بخشد و معمولاً بر روی آن برگ‌ها و گل‌ها رشد می‌کنند.
stemsons
تنه‌داران، جمع کلمه تنه‌دار، اشاره به بخش‌های مختلف از یک یا چند گیاه دارد.
stemwards
به سمت ساختار گیاه، به روشنی یا بالای گیاه اشاره دارد.
stemwares
ظروف استوانه‌ای، ظرف‌هایی با پایه بلند که معمولاً برای نوشیدنی‌ها استفاده می‌شوند.
sten
استن، معمولاً به اشیاء یا ابزارهای سنگی یا رومی اطلاق می‌شود.
stenar
استن‌ها، جمع کلمه استن، به سنگ‌ها یا قطعات طبیعی بزرگ اشاره دارد.
stenchel
استنچل به معنی بویی ناخوشایند و دل‌آزار است که معمولاً نشأت‌گرفته از مواد فاسد یا گندیده می‌باشد.
stenchful
استنچفول به معنی معطر به بوی ناخوشایند است و اشاره به وجود عطر بد در یک محیط دارد.
stenchy
استنچی به معنای داشتن بویی ناخوشایند است که معمولاً برمی‌گردد به ناپاکی یا فساد.
stenchier
استنچی‌تر به معنی بوی بدتر یا قوی‌تر از چیزی است که قبلاً توصیف شده است.
stenchiest
استنچی‌ترین به معنی بدترین یا قوی‌ترین بوی بد است که قابل توصیف است.
stenching
استنچینگ به معنی ایجاد بوی بدی است که معمولاً نامطبوع و آزاردهنده است.
stenchion
ستون نگهدارنده، به ویژه در کاربردهای کشاورزی یا صنعت، برای نگه‌داشتن و جدا کردن اشیاء یا موجودات زنده.
stenciler
استنسیلر، شخصی که از تکنیک استنسیل برای ایجاد تصاویر یا طرح‌ها استفاده می‌کند.
stencilize
استنسیل کردن، عمل ایجاد طرح‌ها روی یک سطح با استفاده از الگوهای مخصوص.
stenciller
استنسیلر، شخصی که به طور حرفه‌ای از استنسیل‌ها استفاده می‌کند و آثار هنری می‌سازد.
stencilmaker
استنسیل‌ساز، فردی که استنسیل‌ها را طراحی و تولید می‌کند.
stencilmaking
ساخت استنسیل، فرآیند تولید الگوهای استنسیل از مواد مختلف برای استفاده در هنر یا صنایع دستی.
stend
به نمایش گذاشتن یک اثر یا کار برای دیدن دیگران.
steng
ابزاری برای کنده‌کاری و شکل‌ دادن به مواد مختلف.
stengah
نیم‌مقدار، به ویژه در اندازه‌گیری مواد.
stengahs
نیم‌پیمانه، به ویژه هنگام سرو نوشیدنی‌ها.
stenia
نوعی گیاه با ویژگی‌های خاص، به ویژه گل‌ها.
stenion
تنش، به ویژه در ساخت و ساز و مهندسی.
stenobathic
موجوداتی که در عمق‌های خاص آب زندگی می‌کنند و در برابر تغییرات عمق حساس هستند.
stenobenthic
گونه‌هایی که فقط در بستر دریا زندگی می‌کنند و نسبت به تغییرات بستر حساس هستند.
stenobragmatic
ویژگی‌هایی که مختص برخی محیط‌ها هستند و در آن‌ها رشد و زیست می‌کنند.
stenobregma
ساختارهای خاصی در موجودات که در یک گروه خاص وجود دارند.
stenocardia
دستگاه وضعیتی که در آن قلب نمی‌تواند به طور مناسب کار کند.
stenocardiac
مشکلاتی که در اثر محدودیت عملکرد قلب به وجود می‌آیند.
stenocarpus
استنوکارپس، نوعی درخت یا درختچه با گل‌های خاص که عمدتاً در استرالیا یافت می‌شود.
stenocephaly
استنوcephaly، حالتی که در آن سر فرد به طور غیر طبیعی باریک است.
stenocephalia
استنوcephalia، شرایطی بالینی که در آن سر باریک‌تر از حد معمول است.
stenocephalic
استنوcephalic به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در آنها سر باریک‌تر از حد طبیعی است.