subtectal
زیرپوششی، اشاره به نواحی زیر پوشش سقف مغز دارد که نقش مهمی در پردازش اطلاعات حسی و حرکتی ایفا میکند.
subteen
زیرنوجوان به کودکانی اشاره دارد که در مرحله بین کودکی و نوجوانی هستند و به طور کلی بین سنین ۱۰ تا ۱۲ سالگی قرار دارند.
subteener
زیرنوجوان به فردی اشاره دارد که هنوز به سن نوجوانی نرسیده است و معمولاً در سنین ۱۰ تا ۱۲ سالگی قرار دارد.
subteens
زیرنوجوانان به گروهی از افراد زیر سن نوجوانی اطلاق میشود که معمولاً در سنین ۱۰ تا ۱۲ سال قرار دارند و برایشان برنامههای خاصی طراحی میشود.
subtegminal
زیرپوستی، به ساختارها و لایههای موجود در زیر سطح پوست اشاره دارد.
subtegulaneous
زیرجلدی به ساختارهایی اشاره دارد که در زیر پوست و مربوط به سیستم حرکتی و حسی بدن هستند.
subtegumental
زیرپوستی، به بافتها و ساختارهایی که زیر لایههای پوست قرار دارند اشاره دارد.
subtegumentary
زیرپوستی، اشاره به بافتها و لایههایی که زیر پوست هستند و نقش حفاظت دارند.
subtemperate
زیرمعتدل، به مناطقی اشاره دارد که آب و هوا ملایمتر از مناطق معتدل است.
subtemporal
زیرموقتی، به ناحیهای اشاره دارد که در زیر ناحیه زمانی قرار دارد و به سیستم عصبی مربوط است.
subtenancy
زیر اجاره، به وضعیتی اشاره دارد که در آن مستاجر به شخص دیگری اجازه میدهد که بخشی از ملک اجارهشده را اجاره کند.
subtenancies
زیر اجاره، توافقی که در آن مستاجر اصلی بخشی از ملک را به دیگران اجاره میدهد.
subtentacular
زیر لایهای، به ساختار یا بافتی اشاره دارد که زیر لایههای اصلی قرار دارد.
subtenure
زیر اجاره، نوعی اجارهداری که در آن مستاجر اصلی حق اجاره دادن ملک را به دیگران دارد.
subtepid
نیمهگرم، دمایی که نه کاملاً گرم و نه سرد باشد.
subtepidity
نیمهگرمی، حالتی که در آن دما نه به طور کامل گرم است و نه سرد.
subtepidly
به صورت نیمهگرم، اشاره به عمل یا حالتی که در آن چیزها داغ نیستند.
subtepidness
سابتپیدنس به معنای حالتی است که در آن دما نه به اندازه کافی گرم است و نه کاملا سرد، نوعی دما در نیمه راه است.
subterbrutish
زیروحشی به معنای حالتی است که به رفتارهای وحشیانه نزدیک است اما به طور کامل به آن تعلق ندارد.
subtercelestial
زیرآسمانی به معنای وجود در زیر آسمان یا بین آسمان و زمین است.
subterconscious
زیرشعوری به معنای حالتی است که در آن افکار و احساسات به طور ناخودآگاه عمل میکنند.
subterete
شکلی که معمولاً در زیر سطح زمین یا در محیطهای محدود یافت میشود.
subterethereal
نمونهای از جلوههای زیر سطحی و غیرقابل لمس که به طور غیر عادی جذاب است.
subterfluent
جریان آبی که در زیر سطح زمین یا در زیر دیگر عناصر طبیعی حرکت میکند.
subterfluous
چیزی که بیشتر از آنچه لازم است وجود دارد و اضافی تلقی میشود.
subterhuman
مشخصاتی که کمتر از انسان است و در سطح انسانی قرار نمیگیرد.
subterjacent
چیزی که در زیر چیزی دیگر قرار دارد و بر قابلیتهای آن تأثیر میگذارد.
subtermarine
زیرمینی، وسیلهای مناسب برای کاوش در زیر آب که میتواند با قابلیتهای خاصی در اعماق اقیانوسها حرکت کند.
subterminally
زیرترمینالی، به معنای ارائه یا تحویل مقدار یا خدمت به طور غیرمستقیم یا در سطح پایینتری.
subternatural
زیرطبیعی، به معنای چیزی که کمتر از طبیعی یا ماورایی محسوب میشود.
subterpose
زیر قرار دادن، به معنای قرار دادن چیزی به طور غیرمستقیم میان دو چیز دیگر.
subterposition
زیر قرار دادن، به معنای قرار گرفتن چیزی به طور ضمنی یا تأثیرگذار در بین دو یا چند چیز.
subterrain
زیرزمین، به معنای فضای زیر سطح زمین که میتواند شامل زمینشناسی، ساختارها یا منابع باشد.
subterrane
زیرزمینی، به فضایی اشاره دارد که زیر سطح زمین قرار دارد، عمدتا در باستانشناسی یا زمینشناسی استفاده میشود.
subterraneanizing
فرایند زیرزمینی کردن، عمل قرار دادن اشیاء یا ساختارها در زیر سطح زمین.