tamanu
روغن تامانو، روغنی طبیعی است که از دانه‌های درخت تامانو استخراج می‌شود و برای بهبود زخم‌ها و عفونت‌های پوستی استفاده می‌شود.
tamara
تمارا، نامی عربی و عبری به معنی «پالم» یا «درخت نخل» است.
tamaraite
تامارایت، یک کانی نادر و خاص به شمار می‌رود که برای زیبایی و رنگ‌هایش در جواهرسازی به کار می‌رود.
tamarao
تاماراو، طعمی است که از ترکیب میوه‌ها و ادویه‌های خاص به دست می‌آید و در آشپزی‌های استوایی مصرف می‌شود.
tamaraos
تاماراو، مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها یا راهنماهایی است که در استفاده از نرم‌افزارها یا سیستم‌ها به کمک می‌آید.
tamaricaceae
تاماری‌کاسه، خانواده‌ای از گیاهان گلدار است که به طور کلی در مناطق خشک رشد می‌کند.
tamaricaceous
تاماری‌کاسه، به گروهی از گیاهان گفته می‌شود که ویژگی‌ها و خصوصیات مشابهی دارند.
tamarindus
تاماریندوس، گونه‌ای از درختان میوه‌ای است که میوه‌های آنها خوراکی و خوشمزه است.
tamarix
تامارix، درخت یا درختچه‌ای است که در مناطق مرطوب و نزدیک به آب رشد می‌کند.
tamaroa
تاماروآ، واژه‌ای است که برای توصیف مفاهیم یا اشخاص خاصی در فرهنگ‌ها استفاده می‌شود.
tamas
تاما به حالتی از سکون و ناپختگی اشاره دارد، که در فلسفه‌های هندی به عنوان یکی از سه خاصیت اصلی ماده شناخته می‌شود.
tamasic
تاماسیک به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به سستی، بی‌تحرکی و عدم آگاهی منجر می‌شود.
tamaulipecan
تاماولیپکان به مردم و فرهنگ منطقه تامائولیپاس در مکزیک اشاره دارد.
tambac
تمبک به نوعی طعمه یا تجهیزاتی در ماهی‌گیری اشاره دارد.
tambacs
تمبک‌ها که انواع مختلفی دارند، در ماهی‌گیری مورد استفاده قرار می‌گیرند.
tambaroora
تمبارورا به یک منطقه معدنی تاریخی در استرالیا اشاره دارد که در دوران طلا به شهرت رسید.
tamber
تامبر، یک نوع ساز کوبه‌ای است که در موسیقی محلی و فرهنگی استفاده می‌شود.
tambo
تَمبو، نوعی ساز کوبه‌ای است که در موسیقی‌های سنتی به ویژه در آفریقا کاربرد دارد.
tamboo
تامبو، نوعی ساز کوبه‌ای است که برای ایجاد ریتم و همراهی موسیقی استفاده می‌شود.
tambookie
تَمبوکی، سازی است که در موسیقی‌های محلی و سنتی بسیار محبوب است.
tambor
تَامبُر، یک نوع ساز کوبه‌ای است که برای همراهی رقص و آهنگ‌های سنتی استفاده می‌شود.
tambouki
تامبوقی، نوعی ساز کوبه‌ای که در موسیقی‌های سنتی و فرهنگی استفاده می‌شود.
tamboured
به معنای طبل زده شده یا پارچه ای که با تکنیک کوبیدن تزیین شده است.
tambourer
شخصی که طبل یا پارچه برآمده می‌سازد.
tambouret
مبلمانی کوچک و سبک که معمولاً به عنوان صندلی موقت استفاده می‌شود.
tambourgi
نوازنده تنبور، شخصی که با تنبور می‌نوازد.
tambourinade
آواز یا نغمه ای که به طرز خاصی با تنبور همراه است.
tambouring
فنی برای تزیین یا بافت که شامل کوبیدن یا نقش زدن است.
tambourist
تنبور نواز، فردی که بر روی تنبور می‌نوازد یا از آن استفاده می‌کند.
tambreet
تنبوریت، ساز مضرابی که شبیه به تنبور است و در برخی مناطق استفاده می‌شود.
tambuki
تنبکی، ساز کوبه‌ای کوچک که با دست نواخته می‌شود.
tambur
تنبور، ساز زهی و سنتی که معمولاً در موسیقی کلاسیک و سنتی استفاده می‌شود.
tamburan
تنبوران، ساز کوبه‌ای با صدای بلند که در رقاصی‌ها و مراسم‌ها استفاده می‌شود.
tamburello
تنبوره، ساز کوچکی که با طنین خاص، به موسیقی زندگی می‌بخشد.
tamburone
تنبورونه، یک ساز موسیقی بزرگ و رشته‌ای که در برخی فرهنگ‌ها و سبک‌های موسیقی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
tamburs
تنبور‌ها، سازهای موسیقی که معمولاً در ارکسترهای سنتی و موسیقی فولکلور استفاده می‌شوند.
tameability
قابلیت اهلی شدن، به معنای امکان و توانایی یک موجود زنده جهت رام شدن و سازگاری با انسان‌ها.
tameable
قابل اهلی شدن، به معنی توانایی یک حیوان برای رام شدن و پذیرش انسان به عنوان سرپرست.
tameableness
قابلیت اهلی بودن، به معنای توانایی یک حیوان برای رام شدن و سازگاری با انسان‌ها.
tamehearted
دل رقیق، به معنای داشتن قلبی مهربان و ملایم و عدم خشونت در رفتار.