tartufe
شخصیتی در ادبیات که به فریب و ریاکاری اشاره دارد.
tartufery
عمل یا رفتار ریاکارانه در ادبیات یا زندگی واقعی.
tartufes
گروهی از افراد که به ریا و فریب معروفاند.
tartuffery
عمل ریاکارانه یا فریبکارانه که به دست آوردن منافع شخصی را در نظر دارد.
tartuffian
تارتوفی، به معنای نفاق و ریاکاری، معمولاً به ویژگیهای افرادی اشاره دارد که به طور ظاهری خود را شرافتمند نشان میدهند در حالی که در حقیقت نیتهای پنهان و ریاکارانه دارند.
tartuffish
تارتوفیش، به معنای غیرصادقانه و ریاکارانه، به ویژگیهای افرادی اشاره دارد که به طور علنی خود را به عنوان بهتری مینمایند در حالی که در عمل چنین نیستند.
tartuffishly
تارتوفیشلی، به معنای رفتار کردن به گونهای ریاکارانه یا غیرصادقانه، در موقعیتهایی که افراد تلاش میکنند تا احساسات یا نیتهای واقعی خود را پنهان کنند.
tartuffism
تارتوفیسم، به معنای رفتار ریاکارانه یا نفاق، به فلسفه یا عمل افرادی اطلاق میشود که به طور ظاهری خود را متعهد نشان میدهند در حالی که با دلسوزیهای حقیقی مخالفاند.
tartufian
تارتوفی، به معنای نفاق و ریا، به خلقیات یا ویژگیهای افرادی اطلاق میشود که چهرهای متعهد به خود میگیرند در حالی که در واقع یک عمل پنهان و فریبنده را انجام میدهند.
tartufish
تارتوفیش، به معنای ریاکارانه، به رفتار یا ویژگیهایی اشاره دارد که در آن شخص رویهای دوگانه را حفظ میکند، به گونهای که مصالح شخصی را در پیش میبرد.
tartufishly
تارتوفیشلی به معنای رفتار همراه با تظاهر به اخلاقیات و وقوع نفاق است.
tartufism
تارتوفیسم به معنای عمل و تفکر تظاهر جویانه و نفاق اخلاقی در افراد است.
tartwoman
تارتوومن به معنای زنی است که با تندخویی و زبان تند خود شناخته میشود، معمولاً به عنوان زنی ماهر در ابراز نظر و شوخی.
tartwomen
تارتوومنها به معنای زنانی هستند که به خاطر زبان تند و شوخطبعیشان شناخته شدهاند.
taruma
تارما مفهومی از میراث فرهنگی یا سنتهای خاص یک منطقه است.
tarumari
تاروماری به معنای بخشی از میراث فرهنگی و هویتی است که در طول زمان منتقل شده است.
tarve
تاروه، نوعی ماهی بزرگ که عمدتاً در آبهای ساحلی زندگی میکند.
tarvia
تاروی، مادهای که عمدتاً برای ساخت محصولات ضد آب به کار میرود.
tarwood
تارچوب، چوبی که به خاطر دوامش در برابر شرایط جوی برگزیده میشود.
tarworks
تارخانه، مکانی که در آن محصولات مبتنی بر تار تولید میشود.
tarzan
تارزن، شخصیت کتابها و فیلمها که زندگیاش با جنگل و میمونها گره خورده است.
tarzanish
سبک نوشتاری که خاص برخی از فرهنگهاست و ویژگیهای منحصر به فردی دارد.
tarzans
تارزان، شخصیت داستانی که در جنگل زندگی میکند و به عنوان یک انسان وحشی شناخته میشود.
tasajillo
تساخیلو، نوعی گیاه بومی و پرکاربرد در گیاهپزشکی.
tasajillos
تساخیلوها، جمع تساخیلو، نوعی گیاه بومی که در مناطق خاصی رشد میکند.
tasajo
تساخو، نوعی گوشت خشک شده که در برخی کشورها به عنوان خوراک خوشمزه استفاده میشود.
tasbih
تسبیح، وسیلهای به شکل رشتهای از دانهها که برای شمارش دعا و ذکر در دین اسلام استفاده میشود.
tascal
تاسکال، به معنای فردی شیطان یا مزاحم که به خاطر رفتارهایش دیگران را اذیت میکند.
tasco
تاسکو، برندی متوجه به محصولات فضای باز، مانند چادرها و تجهیزات کمپینگ.
taseometer
تساوومتر، دستگاهی برای اندازهگیری مقدار بار الکتریکی.
tasheriff
تاسریف، شخصی که وظیفه رهبری و مدیریت امور یک جامعه یا گروه را بر عهده دارد.
tashie
تاشی، نوعی پوشش سر که در فرهنگها و سنتهای مختلف استفاده میشود.
tashlik
تاشلیک، یک آیین مذهبی که در آن نماد گناهان خود را در آب میریزند.
tashnagist
تاشناگیست، فردی که از حزب ارمنستان دموکراتیک کنونی و اصول آن حمایت میکند.
tashnakist
تاشناکیست، یک مکتب فکری سیاسی است که به برجستهسازی حقوق ارمنیان و استقلال آنها میپردازد.
tashreef
تحسین، قدردانی عمومی از دستاوردها یا رفتارهای خاص.
tashrif
تحسین، تقدیر و ارزیابی مثبت از یک کار یا عملکرد.
tasian
روش تاسیان، یک تکنیک خاص در تحقیق و تحلیل دادهها.
tasimeter
تاسیمتر، ابزاری برای اندازهگیری ویژگیهای خاص مواد.
tasimetry
تاسیمتری، علم اندازهگیری ویژگیهای خاص.