anteopercle
آنتئوپروکل، یک استخوان استخوانی در بدن ماهی که در نزدیکی آبشش‌ها قرار دارد و در شناسایی گونه‌های مختلف ماهی کاربرد دارد.
anteoperculum
آنتئوپروکولوم، بخشی از استخوان‌ بندی سر ما‌هی که به شنا کردن کمک می‌کند و در پشت چشم‌ها قرار دارد.
anteorbital
آنتئوربیتال، استخوانی در جلوی چشم‌های ماهی که بخشی از ساختار صورت و سر آن است.
antepagment
آنتپاگمنت، لایه‌ای در زمین‌شناسی که به توصیف و تحلیل ساختار زمین مربوط می‌شود.
antepagmenta
آنتپاگمنت‌ها، اشاره به چندین لایه زمین‌شناسی دارند که در مطالعات زمین‌شناسی بررسی می‌شوند.
antepagments
آنتپگمنت‌ها، نمایانگر لایه‌های زمین‌شناسی هستند که برای تحلیل تاریخ زمین حائز اهمیت‌اند.
antepalatal
صدای آنتی‌پالاتال به صداهایی اطلاق می‌شود که در تولید آنها زبان به ناحیه‌ای در جلوی دهان نزدیک می‌شود، معمولاً به نزدیکترین ناحیه به لثه‌ها.
antepaschal
آنتی‌پاسکال به مراسم و رویدادهایی اشاره دارد که قبل از عید پاک برگزار می‌شوند.
antepaschel
آنتی‌پاسکل به نوعی جشن و گردهمایی در زمان قبل از عید پاک اشاره دارد.
antepast
آنتی‌پاست به معنای وعده غذایی است که قبل از یک رویداد یا جشن به اشتراک گذاشته می‌شود.
antepasts
آنتی‌پاست‌ها به مجموعه‌ای از وعده‌های غذایی اطلاق می‌شود که قبل از یک رویداد خاص سرو می‌شود.
antepatriarchal
آنتی‌پاتریارکال به نظریه‌ها و رویکردهایی اشاره دارد که برخلاف نظام‌های پدرسالارانه هستند.
antepectoral
منطقه‌ای در جلوی سینه که به آن آنتی‌پکتورال می‌گویند.
antepectus
موقعیتی در آناتومی که به سینه اشاره دارد.
antependia
بخشی از پارچه یا دکوری که برای پوشاندن سطح پایین میز یا مذبح استفاده می‌شود.
antependium
پوششی دکوراتیو که معمولاً در قسمت جلویی مذبح قرار می‌گیرد.
antependiums
جمع آنتی‌پندیم، به پوشش‌های دکوراتیو اشاره دارد.
antepenuit
اصطلاحی در زبان‌شناسی برای اشاره به سومین سیلاب از انتها.
antepenultima
سیلابی که قبل از آخرین سیلاب در یک واژه قرار دارد.
antephialtic
دارویی که برای کاهش تب استفاده می‌شود.
antepileptic
دارویی که برای جلوگیری از تشنج استفاده می‌شود.
antepyretic
دارویی که برای کاهش تب استفاده می‌شود.
antepirrhema
واژه‌ای علمی که به یک نوع وضعیت بیماری اشاره دارد.
antepone
جلوتر انداختن یک رویداد یا برنامه.
anteporch
آنتی‌پورچ، یک فضای کوچک و سرپوشیده که معمولاً در ورودی خانه‌ها قرار دارد.
anteport
آنتی‌پورت، مکانی در نزدیکی بندر که کشتی‌ها قبل از ورود به بندر اصلی در آن توقف می‌کنند.
anteportico
آنتی‌پورتیکو، فضایی که به‌عنوان ورودی بین ساختمان و بیرون عمل می‌کند.
anteporticoes
آنتی‌پورتیکوها، فضاهای سرپوشیده ورودی که از نظر معماری قابل توجه هستند.
anteporticos
آنتی‌پورتیکوها، نمای ورودی سازه‌ها که زیبایی خاصی دارند.
anteposition
آنتی‌پوزیشن، قرار دادن یک کلمه پیش از کلمه دیگری در ساختار جمله.
anteposthumous
انتشاری پس از مرگ، به معنای اجرائی که به شخصی پس از فوت او اعطا می‌شود.
anteprandial
قبل از غذا، به فعالیت‌ها یا رویدادهایی اشاره دارد که قبل از صرف غذا انجام می‌شوند.
antepredicament
پیش‌موقعیت، به شرایطی اشاره دارد که قبل از مواجهه با مشکلی خاص وجود دارد.
antepredicamental
پیش‌بیانی، به ویژه در مورد بیان شرایط یا نکات قبل از پیش‌آمدهای خاص.
antepreterit
پیش‌گذشته، به معنای اقداماتی است که در یک زمان قبل از گذشته موجود کنار هم قرار می‌گیرند.
antepretonic
پیش‌پیش تنیک، به سیلابی اشاره دارد که قبل از سیلاب با فشار تُن است.
anteprohibition
عصر قبل از ممنوعیت مشروبات الکلی در ایالات متحده که ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی خاص خود را داشت.
anteprostate
غده‌ای که در نزدیکی پروستات قرار دارد و به تولید مایع نطفه کمک می‌کند.
anteprostatic
مرتبط با غده آنته‌پروستات و عملکردهای آن.
antequalm
مرحله‌ای قبل از رسیدن به آرامش، که برای کنترل استرس و اضطراب مهم است.