axite
نوعی ماده معدنی که معمولاً در سنگهای زینتی دیده میشود.
axites
جمع اکسیت، که به نوعی ماده معدنی اشاره دارد.
axled
به معنای تجهیز یا طراحی چیزی به گونهای که محور داشته باشد.
axlesmith
آکسلیسمیت، شخصی است که محورهای چرخ را میسازد و میسازد، اغلب در صنایع حمل و نقل و خودروسازی.
axletree
آکسلتری، میلهای است که دو چرخ یک وسیله نقلیه را متصل میکند.
axletrees
آکسلتریها، میلههای افقی هستند که دو چرخ یک وسیله نقلیه را به هم متصل میکنند و ممکن است در انواع مختلفی ساخته شوند.
axlike
شبیه به تبر، به ویژگیهایی اشاره دارد که ظاهری یا عملکردی شبیه به یک تبر دارند.
axmaker
تبرساز، فردی است که اقدام به ساخت تبر میکند و دارای تخصص در این زمینه است.
axmaking
ساخت تبر، فرآیند ساخت و ایجاد تبر، شامل انتخاب مواد و مهارتهای خاص است.
axmanship
مهارت یا قابلیت استفاده از تبر برای بریدن و تراشیدن چوب.
axmaster
شخصی که در کار با تبر مهارت بسیار بالایی دارد و دیگران را آموزش میدهد.
axofugal
روندی که سیگنالها را از ناحیه مرکزی به نواحی دیگر منتقل میکند.
axogamy
روابطی که بر مبنای درک و همکاری متقابل استوارند.
axoid
شکلی که شبیه به محور است.
axoidean
آکسیودئان، به ساختارهایی در مغز و سیستم عصبی اطلاق میشود که به اتصالات آکسونها و دیگر سلولهای عصبی اشاره دارد.
axolysis
آکسلوزیس، فرآیند از بین رفتن و تجزیه آکسونها در سلولهای عصبی است.
axometer
آکسمتر، ابزاری برای اندازهگیری رشد و تغییرات آکسونها است.
axometry
آکسمتری، علمی است که به اندازهگیری و تجزیه و تحلیل آکسونها و بافتهای عصبی میپردازد.
axometric
آکسمتریک به روشهایی اشاره دارد که برای اندازهگیری و تحلیل ویژگیهای آکسونها و بافتهای عصبی به کار میروند.
axonal
آکسونی به ویژگیها و فرآیندهای مربوط به آکسونها و نورونها اشاره دارد.
axone
آکسون، یک پروژکتور نوری در سلولهای عصبی است که سیگنالهای الکتریکی را به سایر نورونها و یا ماهیچهها منتقل میکند.
axonemal
مربوط به آکسونما، ساختارهای میکروتوبولی که در مژکها و پرچمکها وجود دارند.
axones
آکسونها، پروژکتورهای بلند نورونها هستند که اطلاعات را منتقل میکنند.
axoneure
مفهوم آکسونور به ساختارها یا عملکردهای خاصی در سیستم عصبی اشاره دارد.
axoneuron
آکسونوران به نورونی اشاره دارد که دارای ویژگیهای خاصی در آکسونهای خود است.
axonia
آکسانیا به کیفیت یا ویژگیهای آکسونها گفته میشود.
axonic
آکسانیک، مربوط به آکسونها، که دستههای طولانی سلولهای عصبی هستند که سیگنالها را به دیگر سلولها منتقل میکنند.
axonolipa
آکسانولیپا، ساختاری که در زیستشناسی به بررسی آن میپردازد که نقش مهمی در متابولیسم سلولی دارد.
axonolipous
آکسانولیپوس، اشاره به خصوصیاتی دارد که در توسعه و عملکرد سلولی تأثیرگذار هستند.
axonometry
آکسانومتری، روشی برای نمایش اشیاء در ابعاد سهبعدی که در طراحی و مهندسی کاربرد دارد.
axonophora
آکسانوفورا، موجودات یا ساختارهایی که در مطالعه مسیرهای عصبی و عملکردهای آنها اهمیت دارند.
axonophorous
آکسانوفوروس، اشاره به ویژگیهایی دارد که در تحقیق و مطالعه عملکردهای عصبی تأثیرگذار هستند.
axonopus
آکسونوپوس، نوعی علف از خانواده علفیان، که در مناطق گرمسیری و مرطوب رشد میکند و برای تغذیه دامها مورد استفاده قرار میگیرد.
axonost
آکسونوست، اصطلاحی که به ویژگیهای خاص و عملکرد الیاف عصبی اشاره دارد.
axopetal
آکسوپتال، اصطلاحی در زیستشناسی که به رشد بافتها در طول محور اشاره دارد.
axophyte
آکسوفیت، نوعی گیاه که در راستای یک محور خاص رشد میکند.
axoplasmic
آکسوپلاسمی، اشاره به نقل و انتقال مواد درون آکسونها در سیستم عصبی دارد.
axoplasms
آکسوپلاسمها، مواد ژلمانند درون آکسونها که مسئول حمل و نقل مواد در نورونها هستند.