baramin
بارامین به معنای طبقهبندی انواع موجودات زنده بر اساس نظریههای خالقگرایی است.
barandos
باراندوز به یک نوع غذای خاص اشاره دارد که معمولاً با مواد محلی تهیه میشود.
barani
بارانی به بارندگیای اطلاق میشود که برای کشاورزی و رشد گیاهان حیاتی است.
bararesque
بارارسک، اصطلاحی برای توصیف چیزی با ویژگیهای بارز و چشمگیر، به ویژه در هنر و فرهنگ.
bararite
باراریت، نوعی ماده معدنی که به طور خاص در زمینشناسی مهم است.
baratheas
باراتهها، نام یک خاندان سلطنتی در ادبیات و داستانهای خیالی.
barathra
باراثرا، موجودی جادویی یا افسانهای در داستانها و اسطورهها.
barathron
باراترون، یک نام تاریخی که به محلی باستانی یا جغرافیایی اشاره دارد.
barathrum
باراتروم، اصطلاحی در متون کهن که به معنی خاصی اشاره دارد.
barato
barato به معنای ارزان و مقرون به صرفه است.
baratte
baratte به معنای زیبا و جذاب است.
barauna
barauna به نوعی درخت خاص از خانوادهی مگنولیا گفته میشود.
barba
barba به معنای ریش است.
barbacan
barbacan به معنای دژی است که برای دفاع استفاده میشود.
barbacoan
barbacoan به معنای مربوط به یک نوع جشنواره یا مراسم است.
barbacou
بارباکو، یک غذا یا آشی است که معمولاً از گوشت کبابی تهیه میشود و در مراسمها و جشنها سرو میگردد.
barbadoes
باربادوس، جزیرهای در کارائیب با تاریخ و فرهنگ غنی است که به خاطر سواحل زیبا و جاذبههای گردشگری مشهور است.
barbados
باربادوس یک کشور جزیرهای در دریای کارائیب است که به سواحل زیبا و فرهنگ غنیاش شهره است.
barbal
باربال، گیاهی است که در برخی فرهنگها به عنوان دارو استفاده میشود و خواص درمانی دارد.
barbaloin
باربالوئین، یک ترکیب شیمیایی است که از گیاه باربال استخراج میشود و فواید سلامتی متعددی را شامل میشود.
barbar
باربار، واژهای است که به افرادی اشاره میکند که به عنوان غیر متمدن دیده میشوند.
barbara
باربارا، یک نام زنانه است که به معنای 'خارجی' یا 'غیربومی' میباشد.
barbaralalia
باربارالاڈیا؛ واژهای فلسفی که به آشفتگی یا بینظمی در هنر و ادبیات اشاره دارد.
barbarea
باربارا، جنسی از گیاهان گلدار که بیشتر در مناطق مرطوب رشد میکند.
barbaresque
باربارسک، سبکی هنری که به طرحهای پیچیده و زینتی اشاره دارد.
barbary
بارباری، اشاره به منطقهای در شمال آفریقا که دارای فرهنگ و تاریخ غنی است.
barbarianism
بارباریتی، به معنی رفتار وحشیانه یا غیرمدنی که در طول تاریخ اشاره به آن شده است.
barbarianize
بربریت کردن، به معنای بیاحترامی و یا آسیب رساندن به فرهنگ و آداب و رسوم یک جامعه است.
barbarianized
به معنای تبدیل شدن به چیزی بیتمدن و خشن، معمولاً به واسطه بحرانهای اجتماعی یا فرهنگی.
barbarianizing
عملی که در آن یک فرهنگ یا جامعه به سمت بیتمدنی و خشونت میگراید.
barbarical
توصیفی برای رفتار یا کیفیتی که بیتمدنی و خشونت را به نمایش میگذارد.
barbarically
به شیوهای خشن و بیتمدنانه، به خصوص در رفتار یا اعمال.
barbarious
شامل اعمال یا رفتارهایی که بسیار وحشیانه و بیتمدنانه محسوب میشوند.
barbariousness
وحشیگری، حالت یا ویژگی بودن وحشی و بیرحم، ناتوانی در نشان دادن انسانیت و ادب.
barbarisation
وحشیسازی، فرآیند تبدیل یک جامعه یا فرهنگ به حالت وحشی و بیرحم.
barbarization
وحشیسازی، فرایند تبدیل یک فرهنگ به وضعیت بیرحم و غیرمدنیت.
barbarously
بهطور وحشیانه، به شیوهای بیرحم و شرورانه.
barbas
بارباس، نوعی ماهی که در آبهای شیرین زندگی میکند.
barbasco
بارباسکو، گیاهی با خواص دارویی که در برخی جوامع به عنوان درمان استفاده میشود.