eversporting
دارای روحیهٔ ورزشکارانه، فردی که همواره به فعالیت‌ها و ورزش‌های مختلف علاقه‌مند است.
evertebral
مربوط به مهره‌ها یا ساختمان‌های استخوانی که ستون فقرات را تشکیل می‌دهند.
evertebrata
طبقه‌بندی حیوانات بدون ستون فقرات یا مهره‌ها.
evertebrate
حیوانات بدون مهره که دارای ویژگی‌ها و ساختارهای خاصی هستند.
evertile
مکانیسمی که به یک ساختار اجازهٔ افزایش حجم یا تغییر شکل می‌دهد.
evertor
عضله‌ای که مسئول چرخش یا بیرون آوردن قسمتی از بدن است.
evertors
اوریورتور به عضلاتی گفته می‌شود که پا را به سمت خارج می‌چرخانند و در حرکات چرخشی و کششی از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند.
everwhich
به معنای هر کدام یا هر کجا، به ویژه در مواقعی که انتخاب زیادی وجود دارد.
everwho
به معنای هر کس یا هر کسی، به ویژه در موقعیت‌هایی که شامل افراد بیشتر از یک نفر می‌شود.
evese
به معنای حقیقت یا واقعیت، به ویژه در زمینه شرایط یا مسائل پیچیده.
evestar
به معنای ستاره یا یک نقطه درخشان در آسمان، به ویژه زمانی که در شرایط خاص مشاهده می‌شود.
evetide
به معنای غروب یا زمان بعد از ظهر که اغلب با آرامش همراه است.
eveweed
علف شب، نوعی گیاه دارویی که به‌طور معمول در طب سنتی استفاده می‌شود.
evg
EVG، مخفف گروهی که به وسایل نقلیه الکتریکی مربوط می‌شود.
evibrate
لرزش، حرکتی سریع و متناوب که عموماً برای جلب توجه استفاده می‌شود.
evicke
علف شب، نوعی گیاه که در اکوسیستم‌های خاص رشد می‌کند.
evictee
مستأجر اخراج شده، شخصی که از یک مکان زندگی خود بیرون رانده می‌شود.
evictees
مستأجران اخراج شده، گروهی از افرادی که به طور همزمان از مکان‌های خود بیرون رانده می‌شوند.
evictor
شخصی که عمل اخراج را انجام می‌دهد، مانند کسی که مستاجران را از ملکی بیرون می‌کند.
evictors
جمع واژه اخراج‌کننده، به اشخاص یا نهادهایی که وظیفه اخراج مستاجران را دارند اشاره دارد.
evidencive
به معنای شواهدی یا نشان‌دهنده وجود شواهد است.
evidentially
به معنای به وضوح با شواهدی، نشان‌دهنده ارائه دلیل و مدرک برای ادعا می‌باشد.
evidentness
وضوح یا واضح بودن، به معنای قابل درک بودن یک موضوع یا واقعیت.
evigilation
پیگیری یا بازرسی، بر فعالیت‌ها و رفتارها نظارت می‌کند تا اطمینان حاصل شود که تمامی قواعد و مقررات رعایت می‌شوند.
evildoing
عمل بد یا غیراخلاقی، انجام کارهای نادرست و خبیث.
eviler
به معنی بدتر از قبل، اشاره به شخص یا چیزی که بدتر یا شیطانی‌تر شده است.
evilest
بدترین و شیطانی‌ترین، بالاترین درجه از ناپاکی و بدی.
evilhearted
غیرانسانی و خبیث، بیان‌گر افرادی که از نیت‌های بدی برخوردارند.
eviller
شخص یا چیزی که بدتر از دیگران است، اشاره به مقایسه و افزایش شیطنت.
evillest
بدترین و شیطانی‌ترین، بالاترین درجه‌ای از بدی که در شخصیتی وجود دارد.
evilly
به طرز شیطانی، با نیت‌های بد و منفی عمل کردن.
evilmouthed
کسی که صحبت‌های غیر اخلاقی و منفی می‌کند.
evilness
شرارت، خصایل منفی و نیت‌های بد.
evilnesses
مدل‌های مختلف شرارت و نیت‌های بد.
evilproof
مقاوم در برابر شر و یا تهدیدات منفی.
evilsayer
کسی که سخنان شیطانی و مضر می‌گوید.
evilspeaker
گوینده بد، شخصی که به سخن گفتن یا ارتباط برقرار کردن به شیوه‌ای منفی و مضر با دیگران شناخته می‌شود.
evilspeaking
سخن گفتن بد، بیان کلمات منفی یا توهین‌آمیز که می‌تواند بر احساسات یا زندگی دیگران تأثیر منفی بگذارد.
evilwishing
بد آرزو کردن، wishing ill upon someone else, usually stemming from negative feelings.
evincible
شکست‌ناپذیر، به معنای کسی یا چیزی که می‌تواند شکسته یا مغلوب شود.