examinational
امتحانی، به موضوعات یا مواردی اشاره دارد که مربوط به امتحان یا ارزیابی است.
examinationism
امتحانیگرایی، فلسفهای یا باوری است که بر اهمیت امتحانات و ارزیابیهای استاندارد تأکید دارد.
examinationist
بازرس آزمون، شخصی که در ارزیابی امتحانات و نتایج آنها تخصص دارد.
examinative
دارای ویژگیهای ارزیابی یا امتحان، مرتبط با آزمون و آزمایش.
examinator
شخصی که مسئول برگزاری و نظارت بر امتحانات است.
examinatory
مربوط به ارزیابی یا امتحان، طراحی شده برای سنجش اطلاعات یا عملکرد.
examinership
مقام یا موقعیتی که فرد در آن مسئول ارزیابی امتحانات است.
examiningly
به طور دقیق و با تمرکز بررسی کردن یا نگاه کردن به چیزی.
examplar
الگو یا نمونهای که نشان دهنده کیفیت یا حالت خاصی است.
exampleship
نقش یا حالتی که فرد به عنوان الگو یا معلم برای دیگران عمل میکند.
exampless
جمع مثال، اشاره به موارد مستند و نمونهها.
exanguin
وضعیتی که در آن خون یا حیات در جایی کاهش یافته یا وجود ندارد.
exanimation
بررسی خارج از بدن، به طور خاص تحقیق و تحلیل وضعیت یک فرد پس از مرگ به منظور تعیین علت فوت.
exannulate
خارج کردن یا حذف پوشش از یک ساختار، به ویژه در زیستشناسی.
exanthalose
نوعی قند پیچیده که در برخی میوهها و گیاهان وجود دارد.
exanthem
جسمی که به صورت ضایعات پوستی یا راشهای بالینی مشاهده میشود و معمولاً نشانهای از عفونتهای ویروسی است.
exanthemas
چندین آسیب پوستی که میتواند به صورت راش یا ضایعات پوستی ظاهر شود.
exanthematic
مربوط به یا توصیفکننده اگزانتها و حوادث پایینی که باعث التهاب در پوست میشوند.
exanthematous
اگزانتوماتوز، به معنای بروز راشهای پوستی در سطح وسیع به همراه علائم دیگر، به ویژه در بیماریهای ویروسی.
exanthems
اگزانتومها، به ضایعات پوستی که بهطور ناگهانی و گسترده ایجاد میشوند، اشاره دارد.
exanthine
اگزانتین، ترکیبی است که در زمینههای پزشکی و مطالعه بیماریهای پوستی به کار میرود.
exantlate
اگزانتله کردن، فرایند نگارش و شفافسازی اطلاعات به شکل واضح.
exantlation
اگزانتلاسیون، فرایند سازماندهی و توضیح یافتهها و نظریات در مقالات علمی.
exappendiculate
اگزاپندیکولیت، به معنای جدا کردن یا تفکیک ساختارهای مشابه ضمیمه.
exarate
اکسارات، به معنای کنده کاری یا حکاکی دقیق است که معمولاً به هنر و صنایع دستی مرتبط میشود.
exaration
اکسارات به فرآیند کندهکاری یا حکاکی چیزی، به ویژه در هنر، اشاره دارد.
exarchal
اکسارکال به صفتی اشاره دارد که مربوط به مقام اکسارک میشود و معمولاً به نفوذ دینی و حکومتی مرتبط است.
exarchateship
اکسارکاتشپ به مقام و نقش حاکمیتی اکسارک اشاره دارد که ممکن است شامل مدیریت چندین منطقه باشد.
exarchy
اکسارخی به نوعی از تقسیمات حکومتی اشاره دارد که معمولاً شامل نظارت بر چندین منطقه یا دیوسیز است.
exarchic
اکسارکال به ویژگیها یا جنبههای مربوط به مقام اکسارک گفته میشود.
exarchies
اگزآرکی، منطقهای اداری در برخی از سیستمهای حکومتی که زیر نظر یک اگزآرچ اداره میشود.
exarchist
اگزآرکیست، کسی که به نظریه یا جنبش اگزآرکیها پیوسته و آن را حمایت میکند.
exareolate
اگزآرئولاته، به ویژگیهایی اشاره دارد که در آن اندامها باریک و محصور هستند.
exarillate
اگزآرلیته، به عمل حذف لایههای خارجی دانه اشاره دارد تا رشد بهتری صورت گیرد.
exaristate
اگزاریسته، اشاره به وضعیت یا ویژگیهایی در گیاهان که بهطور خاص تعریف میشود.
exarteritis
اگزآرتریتیس، التهاب در دیواره رگهای خونی که میتواند باعث مشکلات گردش خون شود.
exarticulate
شکستن یا توضیح دادن چیزی به قسمتهای کوچکتر و سادهتر.