arnold palmer
گلفباز مشهور آمریکایی که به عنوان یکی از بهترینها در تاریخ گلف شناخته میشود.
aroha
یک کلمه مائوری که به معنای عشق و محبت است.
arohanui
آروهانوئی، اصطلاحی برای نشان دادن عشق و محبت عمیق به یک فرد یا گروهی از افراد است.
aroid
آروئیدها، گیاهانی هستند که به خانوادهای از گلها تعلق دارند و معمولاً دارای برگهای بزرگ و زیبا هستند.
arolla
آرولا، نوعی درخت لارچ است که معمولاً در مناطق کوهستانی یافت میشود و به خاطر بلندی و چوب با کیفیتش شناخته میشود.
a rolling stone gathers no moss
در واقع به این معنا است که فردی که به طور مداوم در حال تغییر مکان است نمیتواند به خوبی زندگی خود را سامان دهد و ثروتی انباشته کند.
a roll in the hay
در واقع به معنای یک رابطه عاشقانه و زودگذر است که معمولاً در شرایط غیررسمی اتفاق میافتد.
aroma
عطر، بوی مطبوع و خوشایندی است که معمولاً از مواد غذایی، گلها یا دیگر اشیا منتشر میشود.
aromantic
آروماانتیک به افرادی اطلاق میشود که جذب عاطفی یا عاشقانهای نسبت به دیگران احساس نمیکنند.
aromatherapy
آروماتراپی نوعی درمان جایگزین است که از مواد معطر برای بهبود سلامتی و روحیه استفاده میکند.
aromatic
عطر و بوی خوش برای مواد مختلف اطلاق میشود، به ویژه گیاهان و غذاها.
aromaticity
خاصیتی که یک مولکول را معطر میکند و به آن ثبات میدهد.
aronia
نوعی توت مغذی که برای فواید سلامتیاش شناخته شده است.
a rough ride
سفری دشوار و پرمخاطره، به معنای تجربهای دشوار و پر از چالش.
arouse
برانگیختن، به معنای ایجاد احساس یا توجه نسبت به چیزی.
arp
نوعی ساز موسیقی یا تکنیکی در موسیقیسازی.
arpeggiate
آرپژ کردن، نواختن نوتهای یک آکورد به ترتیب به جای نواختن همزمان آنها.
arpeggione
آرپژونه، یک ساز زهی که ترکیبی از گیتار و ویولن است و دارای شش سیم میباشد.
arpent
آرپن، واحد اندازهگیری مساحت در فرانسه که معادل حدود 0.85 هکتار است.
arquebus
آرکبوس، نوعی سلاح گرم اولیه که در قرن 15 تا 17 محبوب بود و با فیتیله روشن میشد.
arr.
آرایش، فرایند تنظیم یک اثر موسیقی برای ارائه به گروههای مختلف.
arrabbiata
آربیاتا، یک سس پاستا تند که معمولاً شامل سیر، فلفل قرمز و گوجهفرنگی است.
arrack
عرق نوعی نوشیدنی الکلی است که معمولاً از میوهها یا دانهها تهیه میشود و در کشورهای مختلف مصرف میشود.
arrah
آره به معنای مکان یا نقطهای خاص در برخی زبانها و گویشها است.
arraign
احضار به معنای خواندن اتهامات در دادگاه برای متهم است.
arraignment
احضار به معنای ارائه اتهامات در دادگاه به متهم است و معمولاً اولین مرحله در یک دعوی قضائی میباشد.
arranged marriage
ازدواج ترتیب یافته به معنای ازدواجی است که در آن خانوادهها پیش از ازدواج، شرکای آینده را تعیین کردهاند.
arrangement
چیدمان، ترتیب و نظم که برای یک فعالیت یا رویداد مشخص در نظر گرفته میشود.
arrant
باطل و بیمعنی، به طور کامل و از روی قاطعیت. معمولاً برای توصیف رفتار یا گفتههایی استفاده میشود که بیاحترامی یا حماقت را نشان میدهد.
array
مجموعهای منظم یا مرتب از چیزها، معمولاً برای نشان دادن تنوع یا دستهبندی.
arré
سبک خاصی در چیدمان غذا که معمولاً شامل سرو غذاهای مختلف به طور هماهنگ است.
arrears
بدهیهای معوق، مقدار پولی که باید پرداخت شود و هنوز پرداخت نشده است.
arrernte
زبان و فرهنگ یک گروه خاص از بومیان استرالیا.
arrestee
بازداشتشده، فردی که به تازگی توسط پلیس بازداشت شده است.
arrester
بازداشتکننده، فرد یا مقامی که عمل بازداشت را انجام میدهد.