harpula
هارپولا به یک نوع ساز موسیقی اشاره دارد که اندازه کوچکتری نسبت به هارپ معمولی دارد.
harpullia
هاروپولیا، یک نوع درخت یا درختچه در خانواده سدر است که به خاطر گلها و میوههایش شناخته میشود.
harpwaytuning
تنظیم هارپوی، فرآیند تنظیم ساز هارپ به منظور بهبود کیفیت صدا و هماهنگی نتها.
harpwise
هارپوایس، به روش خاصی از نواختن که ممکن است شامل تکنیکهای خاصی باشد.
harquebusade
هارکوابوساد، به مرحلهای در تاریخ اشاره دارد که در آن استفاده از سلاحهای آتشین به شکلی نظامی مورد توجه قرار گرفت.
harquebuse
هارکوابوس، سلاحی اولیه که به وسیله آن گلولهای از باروت شلیک میشد.
harquebusier
هارکوابوسیر به سربازانی که با هارکوابوس مسلح بودند و در جنگها شرکت میکردند، اطلاق میشود.
harquebuss
هارکبوس، نوعی سلاح گرم قدیمی که در قرنهای ۱۵ و ۱۶ میلادی رایج بوده و از آن برای تیراندازی استفاده میشد.
harr
هار، نوعی پوشش یا کاپشن معمولاً برای محافظت از آب و هوا.
harrage
هاراج، به معنای جستجو و کندن به منظور یافتن یا تخریب.
harrateen
هارایتین، اصطلاحی برای بازی یا اسباب بازیهای مخصوص به سنین کودکی.
harre
هار، به معنای شتاب، وقت کم داشتن یا عجله کردن.
harrycane
هریکین، نوعی عصا یا وسیله کمکی که برای حمایت در حین راه رفتن استفاده میشود.
harrid
هاریید، نوعی پرنده قشنگ و رنگارنگ که در مناطق استوایی زندگی میکند.
harriet
هریت، نامی که معمولاً برای دختران استفاده میشود.
harrisia
هاریسیا، یک جنس گیاهی از خانوادهای خاص که در طبیعت یافت میشود.
harrisite
هریسیت، ماده معدنی نادر و ارزشمندی که در زمینشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.
harrison
هریسون، نام شخصی که معمولاً به عنوان نام خانوادگی یا نام کوچک استفاده میشود.
harrower
خرمنکوب، دستگاهی برای آمادهسازی خاک و بهبود آن با مخلوط کردن و نرم کردن سطح زمین.
harrowers
جمع خرمنکوب، دستگاههایی که برای آمادهسازی خاک و کشاورزی استفاده میشوند.
harrowingly
به طرز ترسناکی، به شکلی که نگرانکننده یا تأثیرگذار باشد.
harrowingness
به شدت ترسناک یا نگرانکننده بودن یک تجربه یا موضوع.
harrowtry
آزار و رنج، فرایند یا حالت ترسناک بودن.
harshish
خشن، به معنای سخت و بدون لطافت است و معمولاً برای توصیف شرایط یا حالات استفاده میشود.
harshlet
خنکای ملایم، به معنای نوعی لحن یا احساس خشن اما نه به شدت است.
harshlets
خنکای ملایم، عبارتی که نشاندهنده عدم لطافت در طیف گستردهتری از موارد است.
harshweed
علف خشن، به نوعی گیاه اشاره دارد که در شرایط سخت و نامساعد رشد میکند.
harslets
شرایط خشن، به وضعیتی که در آن عناصر سخت یا دشوار وجود دارند اشاره دارد.
harst
خوشحالی، به معنای نوعی احساس خوشحالی و شادابی در شرایط خاص است.
harstigite
هارستژیت نوعی سنگ معدنی با خاصیت درخشش است که در جواهرسازی مورد استفاده قرار میگیرد.
harstrang
هارسترانگ نام یک درخت است که میوههای خوشمزه و سایهای خوب دارد.
harstrong
هارسترانگ به موادی اطلاق میشود که بسیار مقاوم و پایدار هستند.
hartail
هارتایل نوعی سوسمار است که دمی خاص و کاربردی برای حفظ تعادل دارد.
hartake
هارتیک به معنای قبول کردن یا بر عهده گرفتن مسئولیت یا وظایف است.
hartall
هارتال به تجمع یا جلسهای اطلاق میشود که در آن به بحث و تبادل نظر میپردازند.
hartberry
هارتبری، گیاهی زینتی و میوهدهنده که معمولاً در باغها یافت میشود.
harten
هارتن، به معنای تقویت یا قویتر کردن یک احساس یا اراده.
hartford
هارتفورد، شهری در ایالت کنتیکت آمریکا که به عنوان پایتخت شناخته میشود.
hartin
هارتین کردن، به معنای آمادهسازی و تقویت برای مواجهه با چالشها.