headring
هدریگ، حلقهای است که در ساختارها برای پشتیبانی از اجزا استفاده میشود.
headrooms
فضاهای سر، ارتفاع و فضاهای داخلی یک مکان برای ایستادن و حرکت هستند.
headrope
طناب سر، طنابی است که برای نگهداری و کنترل وضعیت اشیاء در آب یا دریا استفاده میشود.
headsaw
اره سر، ابزاری است که برای برش چوب یا سایر مواد ضخیم استفاده میشود.
headshake
تکان دادن سر به معنای نشان دادن عدم موافقت یا ناراحتی است.
headshaker
فردی که به طور مکرر با حرکات سر خود عدم توافق یا مخالفتش را نشان میدهد.
headsheet
برگهای که شامل عناوین اصلی یا بخشهای مهم یک سند است.
headsheets
چند برگهای که شامل عناوین اصلی یا بخشهای مهم یک مجموعه نوشته هستند.
headsill
قسمت بالای قاب در یا پنجره که معمولاً در طراحی ساختاری استفاده میشود.
headskin
پوست بالای سر که میتواند تحت تأثیر آسیبها یا شرایط مختلف قرار بگیرد.
headstick
هدستیک ابزاری برای حمایت از سر در وضعیت خاص است.
headstrongly
به معنای قاطعانه و مصمم به دنبال چیزی رفتن یا عملی را انجام دادن.
headtire
به معنای استراحت یا خستگی از کار یا فعالیتهای طولانی.
headwall
دیوار انتهایی در مسیری کوهنوردی که معمولاً به عنوان آخرین مانع شناخته میشود.
headwark
پوشش یا سازهای که در بالای یک در یا ورودی قرار میگیرد.
headworker
سرپرست کارگران، فردی که مسئول مدیریت و نظارت بر گروهی از کارگران است.
headworking
سرپرستی، فرایند هدایت و مدیریت کار تیمی یا پروژهها.
heaf
Heaf، یک کلمه محاورهای یا محلی که در یک زبان یا لهجه خاص استفاده میشود.
healable
قابل درمان، اشاره به اینکه چیزی میتواند بهبود یابد یا به حالت اولیه بازگردد.
healder
شفا دهنده، فردی که به دیگران کمک میکند تا بهبودی پیدا کنند، معمولاً در زمینههای پزشکی یا معنوی.
healful
شفا دهنده، دارای خصوصیتی که به بهبود حال دیگران کمک میکند.
healingly
به شکلی که باعث بهبود و شفا بخشی شود.
healless
وضعیتی که فاقد درمان و شفا باشد.
healthfully
بهطور سالم و با تأکید بر درستی تغذیه و سالم بودن.
healthfulness
سلامتی به حالت عمومی و کیفیت زندگی افراد اشاره دارد که ناشی از عادات غذایی و رفتارهای بهداشتی است.
healthguard
Healthguard به معنای نهاد یا ابزاری است که به نگهداری و مراقبت از سلامت افراد کمک میکند.
healthiness
سلامتی به کیفیت و تأثیر مثبت یک رژیم غذایی بر بدن اشاره دارد.
healthless
غیر سالم به وضعیتی اشاره دارد که در آن بدن به دلیل تغذیه ناسالم و عدم مراقبت به شرایط بدی میرسد.
healthlessness
عدم سلامت به وضعیتی اطلاق میشود که در آن افراد به دلایل مختلف در معرض مشکلات بهداشتی قرار دارند.
healths
سلامتها به اشکال و ویژگیهای مختلف وضعیتهای بهداشتی در جامعه اشاره دارد.
healthsome
سالم، چیزی که به سلامت فرد کمک میکند و او را در وضعیت بهتری نگه میدارد.
healthsomely
به طور سالم، به شیوهای که به سلامت فرد کمک کند.
healthward
به سمت سلامتی، به منظور دستیابی به یک زندگی سالم.
heaper
ارزانتر، به معنای کمهزینهتر یا با قیمت پایینتر.
heapy
انبوه، شلوغ و پر از چیزهای مختلف.