heelings
پاشنهها، قطعاتی که به زیر کفش اضافه میشوند تا ارتفاع را تغییر دهند یا ظاهر را تغییر کنند.
heelless
کفشهای بدون پاشنه، نوعی کفش که هیچ گونه پاشنهای ندارد و معمولاً راحتتر هستند.
heelmaker
سازنده پاشنه، فردی که پاشنههای کفش را طراحی و تولید میکند.
heelmaking
ساخت پاشنه، فرآیند طراحی و تولید پاشنه برای کفشها.
heelpath
پیشانی کفش به نقطهای گفته میشود که در آن کفی کفش به پاشنه متصل میشود و میتواند از مواد مختلفی ساخته شود.
heelpiece
قطعه ای از کفش که به پاشنه متصل است و میتواند از مواد مختلفی ساخته شود.
heelplate
صفحهای که به پاشنه کفش متصل میشود و برای جلوگیری از سایش و افزایش دوام طراحی شده است.
heelpost
پایه پشتی که در درون پاشنه کفش قرار دارد و ارتباطی با سایر اجزای کفش دارد.
heelposts
چند پایه پشتی که به قسمت پشتی انگشتان پا متصل میشوند و ساختار کفش را پشتیبانی میکنند.
heelprint
اثر پای پاشنهای که بر روی زمین یا مادهای نرم باقی میماند.
heelstrap
بند یا نوار که به پاشنه پا متصل میشود تا پاشنه را در مکان خود نگه دارد.
heeltree
جزء داخلی کفش که پاشنه را حمایت میکند و به شکل آن کمک میکند.
heelwork
حرکت سگ در کنار پای صاحب خود، به ویژه در مسابقات و تمرینات.
heemraad
مقامی محلی که مسئول نظارت بر امور روستا یا منطقه خاصی است.
heemraat
مقام محلی که نقش حاکمیتی و مدیریتی در اموری مشابه دارد.
heep
توده یا انبوهی از اشیاء به صورتی نامنظم.
heer
شادی، خوشحالی، حالتی از خوشبختی و روحیه مثبت.
heeze
خسخس، صدای نفس کشیدن مشکل یا صدای عجیبی که ناشی از تنگی نفس است.
heezed
خسخس کرده، به معنای اینکه فردی در حالتی از تنفس دچار مشکل است.
heezes
خسخس میکند، فعل حاضر برای توصیف شخص یا حیوانی که در حال خسخس کردن است.
heezy
شرجی، دما و رطوبتی که احساس میشود و معمولاً باعث ناراحتی میشود.
heezie
شرجی، حالتی از شرایط جوی که به خاطر رطوبت بالا، احساس گرما و ناراحتی میدهد.
heezing
هیزنگ، صدای خاصی که در اثر تنفّس عمیق یا سردی هوا ایجاد میشود.
hefter
هفتر، ابزاری برای وزن کردن اشیاء، معمولاً در صنایع یا تجارت.
hefters
هفترها، ابزارهای وزنسنجی که معمولاً در صنایع مختلف به کار میروند.
heftily
هیزنگ به معنای به طور سنگین یا به شدت عمل کردن یا توصیف کردن فردی.
hegari
هگاری، گیاهی مقاوم در برابر خشکی که به عنوان علوفه و مواد غذایی کشت میشود.
hegaris
هگاریسم، یک مکتب فکری یا فلسفی است که بر اساس اصول خاص خود در آموزش و تفکر بنا شده است.
hegelianize
هگلگرایی، عمل تطبیق اصول فلسفی هگل بر دیدگاههای جدید یا تاریخی است.
hegelizer
هگلایزر، شخصی است که به تفسیر و تبیین نظریات هگل میپردازد.
hegemonical
هژمونیک، اصطلاحی است که به تسلط یک کشور یا گروه بر دیگران اشاره دارد.
hegemonist
هژمونگرا، شخصی است که به تسلط یا برتری ایدهها یا قدرت خود اعتقاد دارد.
hegemonistic
هژمونیک، مربوط به رفتار یا رویکردهایی است که به دنبال تسلط و برتری بر دیگران هستند.
hegemonizer
هگمونیزر به معنای فردی است که کنترل و تسلط بر یک گروه یا وضعیت را به عهده دارد.
hegumen
هگومن به معنای رهبر یا رئیس یک جامعه مذهبی است.
hegumene
هگومنه عنوانی برای فردی با مقام ویژه در یک جامعه مذهبی است.
hegumenes
هگومنس به معنای چند فرد با مقام رهبری در یک جامعه مذهبی است.
hegumeness
هگومنس به معنای ویژگیها و خصوصیات رهبری یک فرد است.
hegumeny
هگومن به معنای رهبری یا قدرت مدیریت یک گروه است.