hemiepilepsy
همی اپیله‌پسی به یک نوع تشنج اطلاق می‌شود که فقط یک سمت بدن را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
hemifacial
همی‌فیسال به وضعیت یا عارضه‌ای گفته می‌شود که به یک سمت صورت مرتبط است.
hemiform
همی‌فرم به شکلی اطلاق می‌شود که نیمی از یک شکل کامل است.
hemigale
همی‌گال به نوع خاصی از جانور یا ویژگی‌ای خاص در جانورشناسی اشاره دارد.
hemigalus
همی‌گالوس به عنوان مفهومی در بافت‌های خاص علمی تعریف می‌شود.
hemiganus
همی‌گنوس به نوعی وضعیت خاص از نظر آناتومی در نظر گرفته می‌شود.
hemigastrectomy
همی‌گاسترکتومی، نوعی عمل جراحی که در آن بخشی از معده برداشته می‌شود.
hemigeusia
همی‌ژیوسیا، نوعی اختلال چشایی است که احساس طعم را فقط در یک سمت زبان به‌هم می‌زند.
hemiglyph
همی‌گلیف، علامتی یا شکل نیمه‌کامل که در نوشتار یا هنر مورد استفاده قرار می‌گیرد.
hemiglobin
همی‌گلوبین، نوعی پروتئین موجود در خون است که مسئول انتقال اکسیژن است.
hemiglossal
همی‌گلازال، مربوط به ناحیه‌ای از زبان یا آناتومی است که عملکرد حرکتی آن را تضمین می‌کند.
hemiglossitis
همی‌گلاستیت، نوعی التهاب است که به‌صورت یک طرفه بر روی زبان تأثیر می‌گذارد.
hemignathous
نیم‌فکی، اشاره به فکی که تنها در یک طرف رشد کرده است و در برخی از پرندگان مشاهده می‌شود.
hemihdry
نیمه‌خشک، شرایطی که در آن رطوبت خاک به طور جزئی حفظ می‌شود.
hemihedral
نیم‌وجوه، اشکالی که نیمی از وجوه را دارند و معمولاً به کریستال‌ها اشاره دارد.
hemihedrally
به صورت نیم‌وجوهی، اشاره به نحوه‌ای که در آن یک شکل هندسی فقط نیمی از وجوه را نمایش می‌دهد.
hemihedric
نیم‌وجوهی، به ویژگی‌هایی از اشکال اشاره دارد که نیمی از وجوه را دارند.
hemihedrism
نیم‌وجوهی، به کاربرد و بررسی ساختارهای نیمه‌وجوه در کریستال‌ها اشاره دارد.
hemihedron
هیمى‌هدون، نیمی از یک چندوجهی که معمولاً در ریاضیات و هندسه استفاده می‌شود.
hemihydrated
هیمی‌هیدراته به معنی وجود نیمی از آب در یک ترکیب شیمیایی است.
hemihydrosis
همی‌هیدروزیس به کاهش تعریق در یک سمت از بدن اطلاق می‌شود.
hemihypalgesia
همی‌هیپالژزی به کاهش حساسیت به درد در یک سمت از بدن اشاره دارد.
hemihyperesthesia
همی‌هایپرستزی به افزایش حساسیت به محرک‌ها در یک سمت از بدن اطلاق می‌شود.
hemihyperidrosis
همی‌هایپرایدروزیس به معنای تعریق زیاد در یک سمت از بدن است.
hemihypertonia
همی هایپر تونیا، افزایش تنش عضلانی در یک سمت بدن که می‌تواند بر تحرک و کنترل حرکات تأثیر بگذارد.
hemihypertrophy
همی هایپرتروفی، حالتی که در آن یک سمت بدن به طور غیرعادی بزرگ‌تر از سمت دیگر است و ممکن است به دلیل شرایط ژنتیکی یا سایر عوامل باشد.
hemihypesthesia
همی هایپواستزی، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن حساسیت در یک سمت بدن به شدت کاهش می‌یابد.
hemihypoesthesia
همی هایپوستزی، حالتی است که در آن حساسیت به محرک‌ها در یک سمت بدن کاهش می‌یابد.
hemihypotonia
همی هایپوتونی، وضعیتی است که به کاهش تنش عضلانی در یک سمت بدن اشاره دارد و می‌تواند بر قدرت حرکتی تأثیر بگذارد.
hemiholohedral
همی هالوهدری به نوعی از بلور اشاره دارد که نیمی از تعداد صورت‌های معمول را دارا است.
hemikaryon
همیکاریون، نوعی سلول که فقط یک هسته دارد و در برخی فرآیندهای زیستی حضور دارد.
hemikaryotic
مربوط به یا توصیف کننده موجوداتی که سلول های آنها همیکاریون دارد.
hemilaminectomy
همی‌لامینکتومی، عملی جراحی که طی آن نیمه‌ای از لامینا برداشته می‌شود تا به برطرف کردن فشار روی اعصاب کمک کند.
hemilaryngectomy
همی‌لارنگکتومی، عمل جراحی که در آن نیمه‌ای از حنجره برداشته می‌شود.
hemileia
همی‌لایا، جنسی از قارچ‌ها که معمولاً به گیاهان آسیب می‌زند.
hemilethargy
همی‌لکرتژی، وضعیتی که در آن فرد احساس خواب‌آلودگی جزئی می‌کند.
hemiligulate
hemiligulate به ویژگی‌ها یا اشکال جزئی و شبیه به زبان اشاره دارد.
hemilingual
hemilingual به فردی اشاره دارد که به دو زبان تسلط دارد اما یکی را ارجح می‌داند.
hemimellitene
hemimellitene یک ترکیب شیمیایی است که در تولید و واکنش‌های شیمیایی استفاده می‌شود.
hemimellitic
hemimellitic به ترکیباتی اطلاق می‌شود که از اسیدهای خاصی مشتق شده‌اند.