back fat
چربیهای موجود در ناحیه پشت بدن، معمولاً در زمینه تناسب اندام و زیبایی به کار میرود.
backfield
ناحیهای در ورزشهایی مانند فوتبال که شامل بازیکنان دفاعی و هجومی در پشت خط موجود است.
backfill
پر کردن یک موقعیت شغلی که به دلایلی خالی شده است یا پر کردن یک مکان با مصالح.
backfist
نوعی ضربه در هنرهای رزمی که با استفاده از پشت دست وارد میشود.
backflip
یک حرکت آکروباتیک که در آن فرد به عقب میچرخد و با پاها به زمین میرسد.
backflow
جریانی غیرمعمول از یک مایع که به سمت منبع آن برمیگردد.
back focus
فوکوس در عکاسی که به کنترل عمق میدان و روشنایی تصویر کمک میکند.
back-formation
پسساخت، فرآیند ایجاد یک کلمه جدید از یک کلمه دیگر، معمولاً با حذف یک پیشوند یا پسوند.
back four
دفاع چهار نفره در فوتبال، خط دفاعی شامل چهار بازیکن است که وظیفه جلوگیری از گل خوردن را دارند.
backgammon
تخته نرد، بازی تختهای که دو بازیکن در آن با حرکت مهرهها بر اساس رول کردن دو دانه بازی میکنند.
backgrounder
توضیح کلی، متنی که اطلاعاتی عمومی و زمینهای درباره یک موضوع خاص ارائه میدهد.
background music
موسیقی پسزمینه، موسیقیای که به طور غیرمستقیم و برای ایجاد حال و هوا در یک محیط پخش میشود.
background noise
صدای مزاحمی که در پسزمینه و معمولاً غیر قابل تشخیص است و نمیتوان بر آن تمرکز کرد.
backhand
ضربهای که در ورزشهایی مانند تنیس با پشت دست زده میشود.
backhanded
تعریف یا انتقادی که بهظاهر مثبت است اما در واقع منفی یا تحقیرآمیز به نظر میرسد.
backhander
ضربه بکهند، بهخصوص در تنیس، که با دست عقب زده میشود.
back-heel
ضربهای که با پاشنه پا به توپ زده میشود.
backie
پشتنشینی، اصطلاحی برای نشستن در پشت یک وسیله نقلیه، معمولاً دوچرخه یا موتور است.
backing dog
سگ پشتیبان، سگی است که برای کمک به نگهداری و هدایت دامها آموزش دیده است.
backing store
فروشگاه پشتیبان، فضایی برای ذخیره دادهها به عنوان پشتیبان استفاده میشود.
backing track
پیادهروی پشتیبان، موسیقی ضبطشدهای است که برای حمایت از یک اجرا یا آواز استفاده میشود.
back in the day
در آن روزها، عبارت برای اشاره به زمانهای گذشته که معمولاً با احساس نوستالژی همراه است.
back in the game
دوباره به یک فعالیت یا کار، خصوصاً پس از وقفه یا غیبت، بازگشتن.
back issue
مشکلی که در ناحیه کمر ایجاد میشود و ممکن است باعث درد یا ناراحتی شود.
back labour
کارهای شدید و طاقتفرسا که به عضلات کمر فشار وارد میکند.
backless
بدون پشت، به ویژه در مورد لباس یا مبلمان.
backlift
تکنیکی در ورزش یا توانبخشی که بر تقویت عضلات کمر تمرکز دارد.
backlight
نور یا منبع نوری که از پشت سوژه میتابد و میتواند به جلوهسازی تصویر کمک کند.
backlighting
استفاده از نور پسزمینه در عکاسی یا هنر برای ایجاد عمق و توجه بیشتر به سوژه.
backline
به تجهیزات یا اعضای خط دفاعی در ورزش یا به تجهیزات موسیقایی گوشه کشور گفته میشود.
backlink
لینکی که به یک صفحه وب از صفحهای دیگر اشاره دارد و در بهبود سئو و رتبهبندی آن کمک میکند.
backlist
کتاب یا اثری که دیگر در فهرست جدید منتشر نمیشود و معمولاً در دسترس نیست.
backload
بارگذاری محتوا یا اطلاعات به روشی که در آینده استفاده شود یا برای بهینهسازی هزینهها انجام گیرد.
backlog
لیست کارهایی که باید انجام شود و هنوز انجام نشدهاند.
backlot
محل پشتی یک استودیو فیلمسازی که برای ساخت صحنهها و دکورها استفاده میشود.
backmarker
ورزشکاری که در مسابقه در انتهای گروه قرار دارد.
backmost
دورترین یا آخرین نقطه یا مکانی که به عقب تعلق دارد.