hypostase
هایپوستاز به معنی واقعیت بنیادی یا وجودی چیزی است.
hypostasy
هایپوستازی به شرایط یا ماهیت وجودی بیان شده اشاره دارد.
hypostasization
هایپوستازیساسیون به فرآیند تبدیل مفاهیم انتزاعی به موجودات یا واقعیت‌های ملموس اشاره دارد.
hypostatical
هایپواستاتیک به حالتی اطلاق می‌شود که به چیزهای غیرمادی یا مفاهیم انتزاعی ویژگی‌های مادی نسبت داده می‌شود.
hypostatically
به شیوه‌ای هایپواستاتیک یا به‌صورت متمایز و جدا شده اشاره دارد.
hypostatisation
عمل هایپواستاتیزه کردن بر این نکته تاکید دارد که یک مفهوم غیرمادی به‌عنوان وجودی عینی تلقی شود.
hypostatise
به وجود آوردن موجودیتی مستقل و عینی برای یک مفهوم یا پدیده.
hypostatised
به حالتی اطلاق می‌شود که مفاهیم غیرمادی به عنوان موجودات عینی تلقی شده باشند.
hypostatising
به عمل در نظر گرفتن یک مفهوم غیرمادی به عنوان یک واقعیت عینی اشاره دارد.
hypostatization
فرآیند تبدیل یک مفهوم به یک موجودیت جداگانه و مستقل.
hyposternal
منطقه‌ای در بدن که در زیر جناغ سینه قرار دارد.
hyposternum
قسمتی از اسکلت که در زیر جناغ سینه قرار دارد.
hyposthenia
کاهش قدرت و توان عضلانی که ممکن است ناشی از بیماری باشد.
hyposthenic
به افرادی اشاره دارد که دارای کاهش قدرت عضلانی هستند.
hyposthenuria
هیپواستنزوری به وضعیتی گفته می‌شود که در آن وزن مخصوص ادرار کمتر از مقدار طبیعی است.
hypostigma
هیپوستیگما به بخش پایینی سر حشرات گفته می‌شود که نقش مهمی در شناسایی گونه دارد.
hypostilbite
هیپوستیلبیت یک نوع کانی نادر است که بلورهای مخصوص خودش را دارد.
hypostypsis
هیپوستیپسس به سطح پایین‌تری از کلی‌سازی در دسته‌بندی‌ها اشاره دارد که برای دقیق‌تر کردن طبقه‌بندی‌ها استفاده می‌شود.
hypostyptic
هیپوستیپتیک به مواد یا داروهایی گفته می‌شود که برای متوقف کردن خونریزی استفاده می‌شود.
hypostoma
هیپوستوم به ساختار دهان برخی از بندپایان اشاره دارد که نقش مهمی در تغذیه ایفا می‌کند.
hypostomata
هیپوستوماتا، گروهی از جانوران آبزی که به دسته‌ای از شاخه‌ی جانوری تعلق دارند.
hypostomatic
هیپوستوماتیک، صفتی که به ویژگی‌های خاص حیوانات آبزی اشاره دارد.
hypostomatous
هیپوستوماتوس، به حیواناتی اشاره دارد که دارای ویژگی‌های خاص در ساختار تغذیه هستند.
hypostome
هیپوستوم، ساختاری در برخی از موجودات که به تغذیه و آناتومی مرتبط است.
hypostomial
هیپوستومالی، به ویژگی‌های خاصی در رابطه با هیپوستوم اشاره دارد.
hypostomides
هیپوستومیدها، گروهی از جانوران که دارای سازگاری‌های خاص هستند.
hypostomous
هیپوستوموس، اشاره به نوع خاصی از ماهی که به روش خاصی در زیر آب تغذیه می‌کند.
hypostrophe
هیپوستروفی، نوعی تکنیک ادبی که در آن توجه به یک ایده خاص جلب می‌شود.
hyposulfite
هیپو سولفیت، یک ترکیب شیمیایی که به عنوان عامل کاهنده شناخته می‌شود.
hyposulfurous
هیپو سولفوروس، اشاره به نوعی اسید با خاصیت ضعیف که در آزمایشگاه‌ها استفاده می‌شود.
hyposulphate
هیپو سولفات، نمکی که در فرآیندهای شیمیایی و عکاسی کاربرد دارد.
hyposulphite
هیپو سولفیت، یک ترکیب شیمیایی که در برخی از فرآیندهای صنعتی استفاده می‌شود.
hyposulphuric
هیپوسولفوریک به معنای مربوط به یک نوع اسید یا ترکیب شیمیایی حاوی گوگرد است که خاصیت اسیدی دارد.
hyposulphurous
هیپوسولفوروس نوعی اسید است که به خاطر ویژگی‌های خاص خود در شیمی و کشاورزی به کار می‌رود.
hyposuprarenalism
هیپوسوپرنالیزم به اختلالی در عملکرد غدد فوق کلیوی اشاره دارد که باعث کاهش تولید هورمون‌ها می‌شود.
hypotactic
هیپوتکتیک به نوعی از ساختار جملات اشاره دارد که در آن جملات به روش‌های وابسته به یکدیگر متصل می‌شوند.
hypotarsal
هیپوتارسال به استخوان‌ها یا نواحی خاصی در ساختار پا اشاره دارد.
hypotarsus
هیپوتارسوس به ناحیه‌ای از پا اشاره دارد که شامل استخوان‌ها و عضلات مهم برای حرکت است.
hypotaxia
هیپوتاکسیا، اختلالی است که در آن فرد قادر به هماهنگ کردن حرکات خود نیست و معمولاً به اختلالات حرکتی اشاره دارد.
hypotaxic
هیپوتاکسیک به ویژگی یا وضعیتی اشاره دارد که در آن حرکات غیر هماهنگ و ناهماهنگی وجود دارد.