hypotensor
هیپوتنسر، شیء یا مفهومی است که در علم برای توصیف فشار یا ویژگیهای خاص استفاده میشود.
hypotenusal
هیپوتنوزال به سمت مقابل زاویه راست در مثلث اشاره دارد و معمولاً بلندترین ضلع مثلث است.
hypoth
هیپوت، اصطلاحی مختصر برای اشاره به فرضیات یا نظریهها است.
hypothalamic
هیپوتالامیک به منطقهای از مغز اشاره دارد که مسئول تنظیم رفتارهای مختلف بدن از جمله خواب و اشتها است.
hypothalli
هیپوتالی، ساختارهای ابتدایی و زیرین در برخی قارچها که به رشد و زنده ماندن آنها کمک میکنند.
hypothalline
هیپوتالین، مرتبط با ساختارهای زیرین در گیاهان و قارچها که عملکرد خاصی در جذب و تبادل مواد دارند.
hypothallus
هیپوتالوس، ساختار پایهای در قارچها که به آنان در نگهداری و استحکام کمک میکند.
hypothami
هیپوتامی، ساختارهایی که وظیفه تنظیم رطوبت و توازن آب در گیاهان و ارگانیسمها را بر عهده دارند.
hypotheca
هیپوتکا، ساختار حفاظتی در برخی جلبکها که اندامهای تولید مثل را پوشش میدهد.
hypothecal
هیپوتک، مرتبط با زمینهها و ساختارهای خاص که در مطالعات علم زیست شناسی و پوستشناسی اهمیت دارند.
hypothecary
هیپوتکار، شخصی که داراییها را به عنوان وثیقه برای یک وام میپذیرد و معمولاً مرتبط با مؤسسات مالی است.
hypothecater
هیپوتکتر، شخصی که هیپوتکها را صادر کرده و اصطلاحات مربوط به آن را تعیین میکند.
hypothecation
هیپوتک، فرایند تعیین وثیقهای که تحت آن مالکیت چیزی تغییر نمیکند، ولی به منظور تأمین وام مورد استفاده قرار میگیرد.
hypothecative
هیپوتکگونه، توصیف کننده وضعیتی که در آن وثیقهای به عنوان بخشی از توافق وجود دارد اما مالکیت منتقل نمیشود.
hypothecator
هیپوتکدهنده، شخصی که وثیقه را تعیین کرده و معمولاً مالک دارایی است تا زمان برطرف شدن وام.
hypothecatory
هیپوتکگونه، مربوط به شرایط و الزامات عقود و وثایق است.
hypothecia
هیپوتسیا، بخش خاصی در برخی از طبقهبندیهای گیاهی و قارچی، معمولاً به عنوان ناحیهای که در آن اندامهای تولید مثل وجود دارد، تعریف میشود.
hypothecial
هیپوتنسیال، به وضعیتی یا سناریویی اشاره دارد که واقعی نیست و به طور نظری برای فهمیدن یک مفهوم یا بررسی یک نظریه تصور میشود.
hypothecium
هیپوتسیم، ناحیهای در برخی گیاهان و خزهها که به درک ساختار آنها کمک میکند.
hypothenal
هیپوتنل، به ناحیهای در کف دست که به حرکات انگشت کوچک و عضلات مرتبط با آن اشاره دارد.
hypothenar
هیپوتنار، به قسمت خاصی از دست اشاره دارد که در آن عضلاتی برای حرکات انگشت کوچک وجود دارد.
hypothenic
هیپوتنیک، به ویژگیهایی اشاره دارد که در زمینههای مختلف از جمله زیستشناسی بررسی میشوند.
hypothenusal
هیپوتنوزی، صفتی که به ضلع بلندتر مثلث قائم الزاویه اشاره دارد.
hypothenuse
هیپوتنوس، ضلع مخالف زاویه قائم در مثلث قائم الزاویه که بلندترین ضلع است.
hypotheria
هیپوتریا، اصطلاحی در زیست شناسی که به حیوانات خون سرد اشاره دارد.
hypothermal
هیپوتورمی، به شرایط دما پایینتر از حد نرمال اشاره دارد.
hypothermy
هیپوترمی، کاهش دمای بدن به زیر حد طبیعی.
hypothermic
هیپوترمیک، به حالت یا شرایطی اشاره دارد که دمای بدن به طور غیر طبیعی پایین است.
hypothesi
فرضیه یک توضیح پیشنهادی برای یک پدیده است که نیاز به آزمایش دارد.
hypothesiser
فرضیهساز به فردی گفته میشود که فرضیههایی را پیشنهاد میکند.
hypothesist
فرضیهساز به شخصی اطلاق میشود که به بررسی و تجزیه و تحلیل فرضیهها میپردازد.
hypothesists
فرضیهسازان به گروهی از افرادی گفته میشود که به پیشبرد علم و تحقیق مشغولند.
hypothesizer
فرضیهساز به فردی گفته میشود که فرضیههایی را بر اساس مشاهدات خود ایجاد میکند.
hypothesizers
فرضیهسازان به جمعی از افراد اطلاق میشود که به تحقیق و آزمایش فرضیهها مشغولند.
hypothetic
مربوط به فرضیات یا وضعیتهایی که واقعی نیستند و فقط برای بحث یا تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار میگیرند.
hypotheticalness
کیفیت یا حالت فرضی بودن؛ به وضعیتی اشاره دارد که بر اساس فرضیات بررسی میشود.
hypothetics
مطالب یا مباحث فرضی که برای تجزیه و تحلیل و بحث استفاده میشوند.
hypothetist
شخصی که به تجزیه و تحلیل و ایجاد فرضیات میپردازد.