batrachia
بترشیا، یک زیرشاخه از جانورشناسی که به دوزیستان اشاره دارد.
batrachian
بترشیا، به جانورانی گفته می‌شود که در کلاس دوزیستان قرار دارند.
batshit
دیوانه، احمق و غیرعادی، به‌خصوص در رفتار و گفتار.
batsman
بَتسمن، بازیکن کریکت که در مقابل توپ از خود دفاع می‌کند و سعی در امتیازآوری دارد.
battalion
گردان، واحدی نظامی که معمولاً شامل چندین شرکت است و برای مأموریت‌های خاص به کار می‌رود.
battels
حساب‌ها، هزینه‌ها یا مطالبات مالی که باید پرداخت یا تسویه شوند.
battement
باتمان، حرکتی در رقص باله که شامل ضربه زدن پا به سمت بیرون است.
batten
باتن، قطعه چوبی یا فلزی که برای تقویت یا پوشش کارها در ساختمان استفاده می‌شود.
battenberg
کیک باتنبرگ، نوعی کیک لایه‌ای که معمولاً با طعم‌های مختلف و به شکل چهارخانه درست می‌شود.
batten down the hatches
عبارت به معنای آماده شدن برای شرایط سخت و محافظت از خود در برابر خطرات است.
battening
محکم کردن یا ایمن‌سازی چیزی، به ویژه در موقعیت‌های خطرناک.
battered
آسیب دیده، فرسوده، به ویژه از طریق استفاده یا شرایط سخت.
battered sav
سوسیس سرخ شده در خمیر آردی، معمولاً در استرالیا رایج است.
batterie
نوعی گروه موسیقی یا ابزار که شامل سازهای کوبه‌ای است.
batterie de cuisine
بازی کامل وسایل و ابزارها برای طبخ و تهیه غذا است.
battering ram
چکش بزرگ و سنگینی که برای شکستن درها یا موانع دیگر استفاده می‌شود.
battery-operated
وسایلی که برای کارکردن به باتری نیاز دارند.
batting
عمل ضربه زدن به توپ با استفاده از چوب خاصی در ورزش‌ها.
batting average
نسبت تعداد ضربه‌های موفق به تعداد تلاش‌هایی که برای ضربه زدن انجام می‌شود.
batting order
ترتیب زنندگان، نظم و ترتیب بازیکنان در یک بازی بیس‌بال که به نوبت به نوبت به Schlag زدن می‌پردازند.
battleaxe
تبر جنگی، سلاحی که معمولاً در جنگ‌ها برای ضربه زدن به دشمن استفاده می‌شود.
battlebus
اتوبوس جنگی، وسیله‌ای که معمولاً در جنگ‌ها به عنوان پایگاه و محل استقرار نیروها یا شرکت‌کنندگان استفاده می‌شود.
battlecruiser
نبرد ناو، نوعی کشتی جنگی که برای انجام نبرد طراحی شده است و معمولاً سرعت و قدرت آتش بیشتری دارد.
battle cry
فریاد جنگی، صدایی که به منظور انگیزه دادن و به هم پیوستن سربازان یا گروه‌ها در زمان جنگ یا نبرد استفاده می‌شود.
battledore
باتلدور، وسیله‌ای است برای ضربه زدن به شاتل‌کاک در ورزش بدمینتون.
battledress
لباس جنگی، نوعی لباس غیررسمی و مقاوم که معمولاً توسط سربازان پوشیده می‌شود.
battle fatigue
خستگی جنگی، وضعیت خستگی و استرس ناشی از جنگ و شرایط درگیری.
battlefield
میدان جنگ، جایی است که نبرد بین نیروهای نظامی رخ می‌دهد.
battleground state
ایالت میدان نبرد، ایالتی که معمولاً نتایج انتخابات در آن نزدیک و مورد رقابت است.
battle group
گروه نبرد، مجموعه‌ای از نیروهای نظامی که به همراه یکدیگر در عملیاتی مشارکت می‌کنند.
battle it out
در یک مسابقه یا تنش، به معنای مبارزه یا رقابت کردن برای تعیین برنده موجود است.
battlement
ساختار دفاعی بر روی دیوارهای قلعه برای محافظت و دید بهتری به جنگ است.
battle royal
مسابقه یا جنگی که در آن تعداد زیادی شرکت‌کننده برای دست‌یابی به برتری و پیروزی رقابت می‌کنند.
battleship grey
رنگی خنثی، اغلب تیره، که به رنگ کشتی‌های جنگی مشهور است.
battle stations
محل‌هایی که در زمان آماده‌باش برای مواجهه با خطر یا حمله، فعال می‌شوند.
battue
تکنیکی در شکار که با ایجاد صدا و حرکت، حیوانات را به سمتی خاص هدایت می‌کند.
batty
دیوانه، غیرمعمول، یا عجیب و غریب، معمولاً به شخص یا ایده‌ای اطلاق می‌شود که رفتار یا خصوصیات غیرعادی دارد.
batty boy
عبارتی که ممکن است برای توصیف مردانی با رفتارها یا سلیقه‌های غیرمعمول استفاده شود، اما معمولاً بار منفی دارد.
batwa
مردمی از قبایل بومی که در مناطق خاصی زندگی می‌کنند، به خاطر شیوه زندگی خاص و فرهنگ غنی‌شان شناخته می‌شوند.
batwing
به نوعی طراحی یا برش اطلاق می‌شود که به شکل بال‌های یک خفاش است، معمولاً در لباس‌ها یا اقلام دیگر استفاده می‌شود.