bed and board
خدمات اقامت و غذا که معمولاً برای افرادی که در یک مکان زندگی میکنند ارائه میشود.
bed and breakfast
نوعی جای اقامت که در آن اتاق و صبحانه ارائه میشود و معمولاً توسط یک فرد یا خانواده اداره میشود.
bedaub
پوشاندن یا کثیف کردن سطحی به وسیلهٔ رنگ یا مادهای دیگر.
bed-blocking
وضعیتی که در آن بیماران به دلیل عدم ترخیص از بیمارستان در تختها میمانند و این باعث کاهش ظرفیت پذیرش بیماران جدید میشود.
bedclothes
پارچههایی که برای پوشاندن تخت استفاده میشوند، مانند ملحفه و پتو.
beddable
قابل استفاده به عنوان تخت، به ویژه در مورد تشک یا پارچههای مربوط به تخت خواب.
bedder
کسی که به خواب و راحتی آن اهمیت میدهد.
bedding
مواد و پارچههایی که برای پوشش تخت خواب استفاده میشوند.
bedding plant
گیاهانی که به طور موقت در باغها برای مناظر زیبا پرورش داده میشوند.
bedeck
تزئین و آراستن چیزی به زیبایی.
bedeguar
بدگوار نوعی زخم یا گال است که معمولاً روی برخی گیاهان، بهویژه گلسرخ، به وجود میآید و به علت فعالیت حشرات یا بیماریهای گیاهی رخ میدهد.
bedel
بدل به معنای یک مسئولیت یا فردی است که به عنوان ناظر یا مدیر در یک محیط مانند کلاس درس عمل میکند.
bedevil
آزار دادن یا مزاحمتی ایجاد کردن، به ویژه به شکلی مداوم و روی اعصاب رفتن.
bedford cord
بدفورد کورد نوعی پارچه با بافت خاص است که غالباً در دوخت لباسهای رسمی و کتوشلوار به کار میرود.
bedhead
حالت نامرتب موها که پس از خواب بوجود میآید و به دلیل خمیدگی و فشار بر روی بالش رخ میدهد.
bed-hop
رفتن به مکانهای مختلف برای خوابیدن یا اقامت، معمولاً برای تنوع یا ماجراجویی.
bedight
آراسته کردن یا تزئین کردن، بهخصوص در مورد لباس یا ظواهر.
bedjacket
پیراهن خواب، لباسی سبک که معمولاً در تخت خواب پوشیده میشود.
bed joint
نوعی اتصالات در کارهای چوبی که در آن دو قطعه چوب به صورت تخت به هم متصل میشوند.
bedlam
بینظمی، آشفتگی یا هرج و مرج، بهویژه در شرایط اجتماعی.
bed linen
پارچههایی که برای تخت خواب استفاده میشوند، مانند ملحفه و روبالشی.
bedlington terrier
نژادی از سگهای کوچک، با موی نرم و پشمالو، که به زیبایی و شخصیت خوشخلقشان معروفند.
bedload
بار بستر، مجموعهای از مواد جامد است که در بستر یک رودخانه یا جریان آب حرکت میکند و شامل شن، گِل و دیگر ذرات میباشد.
bedmaker
مأمور بستر، شخصی است که تختخوابها را آماده میکند، معمولاً در هتلها یا مکانهای مشابه.
bed of nails
تخت میخدار، به طور معمول یک نمایش است که در آن یک فرد بر روی سطحی از میخها دراز میکشد و این کار معمولاً برای سرگرمی یا نمایش شجاعت انجام میشود.
be done and dusted
تمام و خشک شدن به معنای تمام شدن کار یا پروژهای است و همه چیز به ترتیب است.
bedouin
بدویها، گروهی از مردم هستند که به طور سنتی در بیابانها زندگی میکنند و به دامداری و کشاورزی میپردازند.
bedourie
بدوری، یک شهر کوچک در شمال شرقی استرالیا است که به دلیل مکان دورافتادهاش شناخته شده است.
be downhill all the way
به معنای این است که بعد از یک مرحله سخت یا دشوار، شرایط به راحتی و بدون مشکل ادامه پیدا میکند.
be down on
به معنای انتقاد یا احساس منفی نسبت به کسی یا چیزی است.
be down to
به معنای وابسته بودن و نتیجهگیری بر اساس مشخصه یا عامل خاصی است.
bedplate
صفحهای از ماده مقاوم که برای پشتیبانی از سازه یا دستگاه مورد استفاده قرار میگیرد.
bedpost
پایهای در بالا یا پایین تخت که معمولاً از چوب یا فلز ساخته شده و طراحی خاصی دارد.
bedraggled
به معنای ناخوشایند و نامرتب به دلیل خیس بودن یا بینظمی است.
bed rest
استراحت در بستر، حالتی که فرد به دلیل بیماری یا شرایط خاص باید در بستر استراحت کند.
bedridden
بستری، به حالتی اشاره دارد که فرد نمیتواند از بستر خود خارج شود به دلیل بیماری یا ناتوانی.
bedrock
زیرپایه، لایه سخت و اولیه سنگی که در زیر خاک و مواد دیگر قرار دارد.
bedroom community
جامعه خوابگاهی به مناطقی گفته میشود که بیشتر ساکنان آن به منظور کار یا تحصیل به شهرهای اطراف سفر میکنند.
bedroom suite
سوئیت خواب به مجموعهای از اتاق خواب و امکانات مرتبط گفته میشود که برای اقامت مهمانان طراحی شده است.