kinescoped
کین‌اسکوب کردن به فرآیند تصویربرداری یا ضبط حرکات اشاره دارد.
kinescoping
کین‌اسکوپینگ به فرآیند مشاهده و تحلیل حرکات اشاره دارد.
kinesiatric
کینزیاتریک، علمی است که به بررسی حرکات بدنی و مکانیک آن می‌پردازد.
kinesiatrics
کینزیاتریکس، رشته‌ای از علم پزشکی است که به بررسی حرکات بدن و تأثیر آنها بر سلامت و درمان می‌پردازد.
kinesic
کینسیک به استفاده از حرکات بدن در ارتباطات انسانی اشاره دارد.
kinesically
به شیوه‌ای که با حرکات بدن ابراز می‌شود اشاره دارد.
kinesimeter
کینزی‌متر ابزاری است که برای اندازه‌گیری محدوده حرکتی در بدن طراحی شده است.
kinesiologic
کینزیولوژیک به مباحث مرتبط با علم حرکت و کارکردهای آن در درمان اشاره دارد.
kinesiological
کینزیولوژیک به مباحث علمی مربوط به حرکات بدن انسان و تأثیرات آن بر سلامت اشاره دارد.
kinesiologies
کینزیولوژی‌ها، علم مطالعه حرکت‌های بدن و تأثیر آن‌ها بر سلامتی و عملکرد فیزیکی است.
kinesiometer
کینزیومتر، ابزاری است که برای اندازه‌گیری حرکات و عملکرد عضلات استفاده می‌شود.
kinesipathy
کینزی‌پاتیک، روش درمانی است که با استفاده از حرکات بدن به بهبود سلامت کمک می‌کند.
kinesitherapy
کینزی‌تراپی، شیوه‌ای از درمان است که از حرکات بدن برای کمک به بهبودی استفاده می‌کند.
kinesodic
کینزودیک، به تکنیک‌ها و اصولی اطلاق می‌شود که به بهبود حرکت و عملکرد بدن کمک می‌کنند.
kinestheses
کینستز، حس حرکتی است که به ما کمک می‌کند نسبت به حرکات بدن آگاهی داشته باشیم.
kinesthesias
کینستزیاها به احساسات حرکتی و وضعیت بدن اشاره دارد که در آن فرد حرکات و موقعیت‌های بدنی خود را درک می‌کند.
kinesthesis
کینستزیس، احساسات مربوط به موقعیت و حرکت اندام‌ها و بدن است که به فرد کمک می‌کند تا درک بهتری از حرکات خود داشته باشد.
kinesthetically
به روشی اشاره دارد که در آن فرد از حرکات و حس‌های بدنی برای یادگیری و درک اطلاعات استفاده می‌کند.
kinetical
به انرژی و حرکات مرتبط با جسم و مواد در حال حرکت اشاره دارد.
kinetically
به روشی اشاره دارد که به حرکت و انرژی مرتبط است.
kineticism
به مکتبی در هنر اشاره دارد که بر حرکت و انرژی تأکید دارد.
kineticist
کینتیک‌دان، فردی که در زمینه‌ی دینامیک و حرکت اشیا و اجسام متخصص است.
kinetins
کینتین‌ها، ترکیباتی که در گیاهان موجب تحریک تقسیم سلولی و رشد می‌شوند.
kinetogenesis
کینتوژنز، اصطلاحی برای توصیف فرایند ایجاد حرکت.
kinetogenetic
کینتوژنتیک، شاخه‌ای که ارتباط بین حرکت و ژنتیک را بررسی می‌کند.
kinetogenetically
به صورتی که به ارتباط حرکت و ژنتیک مربوط می‌شود.
kinetogenic
عوامل یا جنبه‌های مرتبط با تولید حرکت.
kinetogram
کینتوگام، تصویری است که حرکت و تغییرات مکان یک شیء را به نمایش می‌گذارد.
kinetograph
کینتوگراف، دوربینی است که برای ثبت حرکات پیوسته و تولید فیلم استفاده می‌شود.
kinetographer
کینتوگرافر، فردی است که به ضبط حرکات و ثبت لحظات حرکتی می‌پردازد.
kinetography
کینتوگرافی، سیستم ثبت حرکت‌ها به صورت نوشتاری یا تصویری است.
kinetographic
کینتوگرافیک، مربوط به ضبط و نمایش حرکات یک موضوع است.
kinetomer
کینتومر، ابزاری است که برای اندازه‌گیری حرکت و مسافت طی شده طراحی شده است.
kinetomeric
کینتومریک، مربوط به ویژگی‌های حرکتی یک جسم یا ماده است.
kinetonema
کینتونما، ساختاری در سلول‌هاست که در حرکت و ترتیب آنها نقش دارد.
kinetonucleus
کینتونکلیوس، هسته حرکتی است که در تقسیم و تفکیک سلولی نقش دارد.
kinetophobia
کینتوفوبیا، ترس غیرمنطقی از حرکات یا جابجایی است.
kinetophone
کینتوفون، دستگاهی است که صدا و تصویر متحرک را همزمان پخش می‌کند.
kinetophonograph
کینتوفونوگراف، دستگاهی است که صدا را با تصاویر متحرک ضبط و پخش می‌کند.
kinetoplastic
ارگانیسم کینتواستیک به ساختارهای خاصی در سلول‌ها اشاره دارد که در مشاهده و تحلیل عملکرد آنها به کار می‌روند.