پرنده‌ای با نام علمی خاص که معمولاً دارای صدای زیباست.

ترکیب شیمیایی خاص که در علوم مختلف استفاده می‌شود.

نوعی گیاه آبزی که در مناطق مرطوب یا آبی زندگی می‌کند.

نوعی گل که معمولاً به رنگ بنفش یا سفید است و معطر می‌باشد.

لیلبورن، یکی از شخصیت‌های تاریخ انگلستان که به دلیل نظرات و فعالیت‌های سیاسی‌اش مشهور است.

لیل، گیاهی است که معمولاً در مناطق مرطوب و باتلاقی رشد می‌کند.

لایل‌ها، نوعی گل هستند که در بهار شکوفه می‌زنند و زیبایی خاصی به باغ‌ها می‌دهند.

خانواده لیلیاسه، گروهی از گیاهان گلدار است که شامل لاله‌ها و سوسن‌ها می‌شود.

لیلین، ماده‌ای معطر است که معمولاً در صنایع عطرسازی استفاده می‌شود.

لیلیال‌ها، یک رده از گیاهان گلدار را شامل می‌شود که نقش مهمی در بوم‌شناسی دارند.

لیلیان، نوعی رنگ ملایم یا شفاف که بیشتر در مورد طبیعت و گل‌ها استفاده می‌شود.

لیلیاته، به معنای دارای دندانه‌ها یا زوائد ریز که می‌تواند به کمک در جذب یا عملکرد گیاهان بیاید.

لیلیایی، به معنای دارای گل‌های زینتی از نوع لیلی که در دکوراسیون و طراحی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

لیلیایی کردن، به معنای پر کردن یک محیط با گل‌های لیلی یا عناصری که حس زیبایی و طبیعت را القا کنند.

لیلی‌مانند، به معنای شبیه به لیلی و از آن دسته ویژگی‌هایی که تداعی‌گر گیاهان و گل‌ها باشد.

لیلی‌دستی، به معنای داشتن رویکردی نرم و زیبا در ایجاد یا طراحی چیزی.

لیلی‌فلورا، نامی برای نوعی گل از خانواده لیلیوم که معمولاً به دلیل گل‌های زیبا و عطر خاصش شناخته می‌شود.

مشابه گل لیلی، توصیف چیزی که شبیه گل‌های لیلی باشد.

لیلیث، شخصیتی در اسطوره‌ها که به عنوان نماد استقلال و قدرت زنانه شناخته می‌شود.

لیلیوم، نوعی گل که معمولاً در باغ‌ها کشت می‌شود و به خاطر زیبایی و تنوع رنگ‌ها مشهور است.

لیلی‌وود، نام یک محل یا شرکت که معمولاً در صنعت سرگرمی و تولید فیلم شناخته می‌شود.

لیلی‌ورت، نام نوعی گیاه است که معمولاً در مناطق مرطوب رشد می‌کند و در بعضی از درمان‌های گیاهی کاربرد دارد.

لیل، شکل کوتاه یا نام مستعار برخی از نام‌ها، به ویژه نام‌های زنانه است.

لیللی، نامی زنانه و همچنین به نوعی گل اطلاق می‌شود که زیبایی خاصی دارد.

لیلیانیت، یک نوع کانی است که دارای ترکیبات شیمیایی خاصی می‌باشد.

لیل بیلر، آهنگی سنتی با ریشه‌های تاریخی که در فرهنگ‌های مختلف اجرا می‌شود.

لیل پوت، سرزمینی داستانی که در کتاب «گالیور» نوشته شده و به خاطر قد کوچک ساکنانش معروف است.

لیل پوت کردن، به معنای کوچک‌کردن یا کوچک جلوه دادن چیزی است، بر اساس افسانه لیل پوت.

لیلیپوت‌ها، موجودات خیالی به اندازه بسیار کوچک از رمان گالیور.

به شکل لحن‌دار و موسیقایی، به طور خاص در مورد صدا و گفتار.

ویژگی صدا یا گفتار با لحن زیبا و موسیقایی.

اصطلاحی در هنر برای تمیز کردن و مرتب کردن لبه‌ها.

اصطلاحی در علم گیاه‌شناسی که به ویژگی‌ها و ساختارهای خاص گیاهی اشاره دارد.

لیما، پایتخت کشور پرو و شهری با تاریخ غنی و فرهنگی متنوع.

لیمک، نوعی نرم‌تن لزج و بدون صدف که معمولاً در محیط‌های مرطوب زندگی می‌کند و از گیاهان تغذیه می‌کند.

لیمکیا، خانواده‌ای از نرم‌تنان که شامل گونه‌های مختلفی از حلزون‌ها و لیمک‌ها می‌شود.

لیمسل، نامی است که به برخی از نرم‌تنان مشابه لیمک اطلاق می‌شود.

لیمسل، نوعی نرم‌تن کوچک و چابک است که به خانواده لیمکیا تعلق دارد.

لیمکی، صفتی است برای توصیف موجودات نرم‌تن که به خانواده لیمکیا تعلق دارند.

لیمکیه، خانواده‌ای از نرم‌تنان است که انواع مختلفی از لیمک‌ها را شامل می‌شود.