luxive
فضا یا حالتی که خصوصیات تجمل و راحتی را به نمایش میگذارد.
luxulianite
لوکزیولینیت، نوعی سنگ نادر است که در تحقیقهای زمینشناسی مورد بررسی قرار میگیرد.
luxullianite
لوکسولینیت، نوعی سنگ است که به خاطر رنگهای منحصربهفردش معروف است و در هنر و تزئینات کاربرد دارد.
luxuria
لوکزییا به اشرافیگری و تسلیط بیش از اندازه بر لذات اشاره دارد.
luxuriance
شکوفایی به معناي وفور و فراوانی در طبیعت و زیبایی در آن اشاره دارد.
luxuriancy
شکوفایی به وضعیتی اشاره دارد که در آن منابع طبیعی، فراوانی و زیبایی زیادی دارند.
luxuriantly
به صورتی شکوفا و سرسبز، معمولاً به توصیف رشد طبیعی و فراوانی بکار میرود.
luxuriantness
شکوه به معنای فراوانی و زیبایی طبیعی و گیاهان سرسبز.
luxuriation
لوکسکردن به معنای بهرهمندی از تجملات و کیفیت بالای زندگی است.
luxurient
لوکس به معنای سرسبز و با شکوه است که به گیاهان و محیط اطراف اشاره دارد.
luxuriety
لوکسگرایی به معنای تجمل و راحتی بالاست.
luxuriously
به طور لوکس به معنای استفاده از تجمل و راحتی در زندگی است.
luxuriousness
لوکسگرایی به معنای شرایط و ویژگیهای فوقالعاده راحت و گران قیمت است.
luxurist
لوکسگرا، فردی که به دنبال لذت از لوازم و تجربیات لوکس و گرانقیمت است.
luxurity
لوکسگرایی، حالت یا کیفیت بودن لوکس و گرانقیمت.
luxus
لوکسوس، اصطلاحی برای بیان سطح بالای لوکس بودن.
luzula
لوزولا، جنس گیاهی که در مناطق مرطوب و سایهدار رشد میکند.
lvalue
Lvalue، متغیری که میتواند در سمت چپ یک عمل انتساب قرار گیرد.
lvalues
lvalues، جمع lvalue که اشاره به چندین متغیر قابل اختصاص دارد.
lvov
لووف، یکی از شهرهای بزرگ و تاریخی اوکراین، مرکز فرهنگی و اقتصادی منطقه است.
lwl
LWL، مخفف یک سازمان یا نهاد خاص است که در زمینههای مختلف فعالیت میکند.
lwo
LWO، روشی در مهندسی که به بهبود عملکرد پروژهها کمک میکند.
lwop
LWOP، اختصاری برای مرخصی بدون حقوق که به کارمندان اجازه میدهد در شرایط خاص از کار خود غیبت کنند.
lwp
LWP، یک اصطلاح در توسعه وب که به تکنیکها یا فناوریهای خاص اشاره دارد.
maad
معاد، مفهومی در ادیان مختلف که به زندگی پس از مرگ اشاره دارد.
maamselle
واژهای فرانسوی برای اشاره به یک دختر یا زن جوان، مشابه دختر خانم.
maana
معنی، مفهوم یا تفسیری که از یک متن یا گفتار به دست میآید.
maarten
یک نام مردانه که به خصوص در کشورهای هلندیزبان بسیار رایج است.
maat
واژهای به معنای اندازه، سایز یا مقیاس در زبان هلندی.
mab
یک گونه جانوری یا گیاهی خاص که بسته به زمینه میتواند متفاوت باشد.
maba
نام یک نوع گیاه یا جانور با رنگهای زیبا.
mabble
مابل، نوعی بازی یا وسیله بازی است که معمولاً شامل ساخت و ساز با بلوکها میباشد.
mabel
مابل، یک اسم زنانه که معمولاً به دختران اطلاق میشود.
mabellona
مابلونا، نام شخصیتی خیالی که در ادبیات یا داستانهای تخیلی استفاده میشود.
mabi
مابی، یک اصطلاح فرهنگی که میتواند در زمینههای مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
mabyer
مابییر به صنعتی اطلاق میشود که معمولاً شامل تولید یا خدمات خاص میباشد.
mabinogion
مابینوگیون، مجموعهای از داستانهای سنتی ولزی با مضامین اسطورهای و تاریخی.
mabolo
مابولو، میوهای با پوست نازک و نرم که مزهای شیرین و خاص دارد.
mabuti
مابوتی، در زبان تاگالوگ به معنای خوب یا خوب بودن است.
macaasim
مکا سیم، به معنای حس ناخوشایند و چسبناک در شرایط آب و هوایی.