maletote
مالتوته، به نوعی کیف یا ساک بزرگ که برای حمل وسایل طراحی شده است.
malevolency
بدخواهی، تمایل به آسیب رساندن به دیگران یا خواسته‌های منفی.
malevolently
با بدخواهی، به طرز غیر دوستانه و با نیت زیان به دیگران عمل کردن.
malevolous
بدخواه، به معنای داشتن نیت یا رفتار مضر به دیگران.
malexecution
اجرا یا عملی که به طور نادرست و نامناسب انجام شده باشد و به نتایج منفی منجر شود.
malfeasant
شخصی که به طور غیرقانونی یا نادرست در مقام خود عمل کند.
malfeasantly
به معنای انجام عمل نادرست یا غیرقانونی، به ویژه در یک مقام مسئول.
malfeasants
جمعیت افرادی که در مقام‌های خود عمل‌های غیرقانونی یا نادرستی انجام می‌دهند.
malfeasor
شخصی که مرتکب یک عمل غیرقانونی یا نادرست شده باشد.
malfed
روند یا وضعیتی که به طور نادرست کار می‌کند یا آسیب دیده است.
malfortune
بدشانسی، شرایط نامساعد یا مشکل که به فرد یا گروهی آسیب می‌زند.
malgovernment
مدیریت ضعیف و نادرست در اداره امور عمومی.
malgr
با وجود، علی‌رغم.
malgrace
بی‌احترامی، عدم ادب.
malgrado
با وجود، علی‌رغم.
malgre
با وجود، علی‌رغم.
malguzar
مالگوزار به معنی واگذاری حقوق مالکیت و زمین به فرد یا گروهی دیگر در سیستم‌های فئودالی است.
malguzari
مالگوزاری به عمل واگذاری یا انتقال حقوق مالکیت زمین اشاره دارد.
malheur
مالهر به معنای حادثه بد یا شوم است که موجب دردسر یا آسیب می‌شود.
malhygiene
مال‌هوجینی به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن شرایط بهداشتی رعایت نمی‌شود.
malhonest
مال‌هانیست به معنی رفتار غیرصادقانه یا بی‌صداقت است.
malic
مالیک به نوعی اسید طبیعی گفته می‌شود که در بسیاری از میوه‌ها وجود دارد.
maliceful
مالیسفول، به معنای دارای نیت بد و خصمانه می‌باشد.
maliceproof
مالیس پروف، به معنای محافظت شده در برابر نیت‌های بد.
malices
مالیس، به معنای بدخواهی‌ها و نیت‌های بد.
malicho
مالیچو، نامی است که به شخصیت‌های بد در افسانه‌ها و داستان‌ها اطلاق می‌شود.
maliciousness
مالیسیسنس، به معنای ویژگی یا حالت بدخواهی.
malicorium
مالیکوریوم، اصطلاحی ابداعی در ادبیات علمی تخیلی به معنای ماده یا عنصر خاص.
malidentification
شناسایی نادرست، فرآیند یا عمل شناسایی نادرست یک فرد یا شیء.
malie
مالیه، حس ناامیدی یا افسردگی.
maliferous
مالیفروز، چیزی که مضر یا بیماری‌زا باشد.
maliform
مالیفورم، به شکل یا شکل ناپسندش اشاره دارد.
malignantly
مالیگنت، به معنای مضر و خطرناک، به ویژه در مورد بیماری‌ها استفاده می‌شود.
malignation
مالیگنیشن، عمل تهمت زدن یا بدنام کردن یک فرد.
maligner
بدگو، شخصی که درباره دیگری با هدف آسیب رساندن داده‌های نادرست علیه او منتشر می‌کند.
maligners
بدگویان، افرادی که به طور مداوم درباره دیگران گفتارهای بدخواهانه می‌کنند.
malignify
بدگو کردن، به معنای آسیب رساندن به اعتبار یا شهرت کسی با ارائه اطلاعات نادرست.
malignified
بدگو شده به معنای آسیب دیده شدن اعتبار یا شهرت شخص.
malignifying
بدگو کردن، عملی که به آسیب رساندن به اعتبار یا شهرت کسی منجر می‌شود.
malignity
بدخواهی، نیّت یا تمایل به آسیب رساندن به دیگران.