mauvine
رنگ یا سایهای وابسته به مائو که حالت آرامشبخش دارد.
maux
مُک در اصطلاح فرانسوی به معنای مشکلات یا شرور است.
mavie
برند یا نام مرتبط با مد و لوازم جانبی.
mavies
اشیا یا اقلام متنوع مرتبط با برند ماوی.
mavin
یک شخص متخصص که در یک حوزه خاص دانش و تجربه زیادی دارد.
mavins
جمع کثیری از متخصصین یک حوزه خاص.
mavourneen
واژهای محبتآمیز که در اشعار به کاربرده میشود.
mavournin
اصطلاحی که در ادبیات کلاسیک برای بیان محبت به کار میرود.
mavrodaphne
نوعی شراب شیرین که معمولاً در رویدادها و جشنها سرو میشود.
mawali
ماوالی، نوعی لباس سنتی یا پوشش که معمولاً در جشنها و مراسمات خاص استفاده میشود.
mawbound
ماوبند، به معنی متعهد بودن و پایبند بودن به یک توافق یا قرارداد.
mawed
ماو، به معنی ورودی یا دهانه یک فضای بزرگ مانند غار.
mawger
ماوگر، به معنای فردی که دیگران را هدایت یا کنترل میکند.
mawing
ماویند، به معنی ایجاد صدای هیجان زده مانند نعره کردن یا زوزه زدن.
mawk
ماوک، به معنای صدای غیرطبیعی یا جلب توجه کننده.
mawky
ماوکی، به توصیف چیزی استفاده میشود که بافت غیرجذاب و نامطلوبی دارد.
mawkin
ماوکن، به نوعی رفتار یا حالت توهینآمیز و بیاحترامی اشاره دارد.
mawkingly
ماوکینگلی، به شیوهای توهینآمیز و با حالت تحقیرآمیز توصیف میشود.
mawkishly
ماوکیشلی، به صورت غیرطبیعی و اغراقآمیز در نشان دادن احساسات توصیف میشود.
mawkishness
ماوکیشنس، به حالت یا کیفیت گامزن یا احساسی تلخ که اغراقآمیز است اشاره دارد.
mawks
ماکس، به قسمتهای خاصی از یک حیوان، به ویژه ماکهای تحتانی اشاره دارد.
mawmish
ماومیش، موجودی افسانهای که معمولاً در داستانها و افسانههای محلی به آن اشاره میشود.
mawn
موان، حس آرامش و سکوت در طبیعت.
mawp
مپ، ابزاری باغبانی برای هرس و شکلدهی به گیاهان.
mawseed
مهدی، دانهای که برای رشد گیاه خاصی کشت میشود.
mawsie
ماوزی، حیوانی کوچک و نرم که معمولاً با رفتار دوستانهاش شناخته میشود.
mawworm
ماوورم، نوعی کرم خاکی که به بهبود خاک کمک میکند.
maxicoat
ماکسیکت، کتی بلند که معمولاً تا مچ پا یا پایینتر از آن میرسد و بیشتر برای فصلهای سرد طراحی شده است.
maxicoats
ماکسیکتها، شکل جمع ماکسیکت، کتی بلند که معمولاً برای فصلهای سرد استفاده میشود.
maxillar
ماگزیلار، اشاره به استخوانها یا ساختارهایی که به فک و ناحیه صورت مرتبط هستند.
maxillaries
ماگزیلها، شکل جمع ماگزیلار، اشاره به استخوانها یا ساختارهای فک که در صورت وجود دارند.
maxillas
ماگزیلا، اشاره به استخوانهای فک بالای دهان از سمت چپ و راست صورت.
maxilliferous
ماگزیلفروس، اشاره به موجوداتی که دارای ساختارها یا ویژگیهای خاص در ناحیه صورت هستند.
maxilliform
ساختارهایی که مشابه با ماکسیلا هستند و معمولاً در دندانها یا استخوانهای فک مشاهده میشوند.
maxillipedary
به پیوستهای ویژهای اشاره دارد که مانند مکسلیپدها در برخی از موجودات آبزی وجود دارد.
maxillipede
مکانیسم یا بخشی که به موجودات کمک میکند تا غذا را بهتر مدیریت کنند.
maxillodental
به استخوانهایی اشاره دارد که در تأمین ساختار فک و دندانها نقش دارند.
maxillojugal
به ناحیهای اشاره دارد که ماکسیلا و استخوان ژوگال را به هم متصل میکند.
maxillolabial
به ساختارهایی اشاره دارد که در ناحیه ماکسیلا و لبها قرار دارند و به درک حس و تغذیه کمک میکنند.