billiard table
میز بیلیارد، میزی که مخصوص بازی بیلیارد طراحی شده و معمولاً دارای لبهای آرام و هموار است.
billings method
روش بیلینگ، تکنیکی برای برنامهریزی خانواده که بر شناسایی زمانهای باروری زن تمرکز دارد.
billionaire
میلیاردر، شخصی است که دارایی خالص او حداقل یک میلیارد واحد پول است.
billionairess
میلیارده، اصطلاحی برای توصیف یک زن دارای دارایی خالص بالغ بر یک میلیارد واحد پول.
billionth
یک میلیاردم، کسری معادل یک قسمت از یک میلیارد قسمت.
bill of costs
صورتحسابی که هزینههای ناشی از محاکمه یا پروندههای حقوقی را نشان میدهد.
bill of exchange
براتی که توسط یک طرف به طرف دیگر نوشته میشود و در آن تعهد میکند که مبلغ مشخصی را در تاریخ معین پرداخت کند.
bill of fare
برگهای که در آن غذاهای موجود در یک رستوران و قیمتهای آنها فهرست شده است.
bill of goods
فهرستی از کالاهایی که خریداری شده یا منتقل میشوند.
bill of rights
لایحهای که حقوق و آزادیهای فردی را مشخص میکند و معمولاً به عنوان بخشی از قانون اساسی یک کشور اعمال میشود.
bill of sale
مکانیسم قانونی که انتقال مالکیت یک کالا یا دارایی را تأیید میکند.
billon
نوعی فلز که ترکیبی از نقره و دیگر فلزات است و معمولاً در سکهها استفاده میشود.
billow
به معنی وزیدن یا حرکت کردن به صورت بزرگ و نرم، مانند باد یا دود.
billowing
میان تحرک و گسترش نرم و بزرگ، به ویژه در مورد چیزی که در حال تکان خوردن است.
billposter
شخصی که مسئول نصب و نمایش تبلیغات در قالب بیلبوردها یا پوسترها است.
billy boy
بیلی بوی، نام یک آهنگ معروف کودکان و همچنین میتواند به پسر جوان و شاد اشاره داشته باشد.
billy bread
بیلی نان، نوعی نان شیرین و خوشمزه که معمولاً در میان مردم محبوب است.
billycart
بیلیکارت، وسیلهای شبیه به گاری که برای تفریح و مسابقه بین کودکان استفاده میشود.
billycock
بیلیکاک، نام یک نوع کلاه مردانه که معمولاً به اشخاص شیک و با سلیقه اشاره دارد.
billyful
بیلیفول، به معنای پر از شادی و زیبایی است که برای توصیف زیباییهای طبیعت استفاده میشود.
billy goat
بیلیگاو، نوعی بز نر که معمولاً در دامداریها نگهداری میشود.
billy tea
چای بیلی، نوعی چای است که در طبیعت و به ویژه در کمپینگ درست میشود و معمولاً در ظروف محلی تهیه میگردد.
billywitch
بیلیویچ، موجودی افسانهای و جادوگر در فرهنگ عامیانه که به قدرتهای ماورایی معروف است.
bilobed
دو لobeی به شکلی اشاره دارد که در آن یک ساختار به دو بخش تقسیم شده است.
bilocation
دو مکان بودن، اشاره به وضعیت یا نظریهای دارد که در آن یک فرد میتواند همزمان در دو نقطه مختلف وجود داشته باشد.
biltong
بیلتون، نوعی گوشت که با خشک کردن و نمکزنی تهیه میشود و در فرهنگ غذایی آفریقای جنوبی جایگاه ویژهای دارد.
bim
BIM، روشی برای مدلسازی اطلاعات ساختمان است که به بهبود فرآیند عمر ساختمان کمک میکند.
bimanual
بیمانوآل، به عملی گفته میشود که در آن از هر دو دست استفاده شود.
bimbette
بیمبت، برای توصیف زنی استفاده میشود که به ظاهرش اهمیت میدهد و معمولاً دارای خصوصیات سخیف و کمعمق است.
bimble
بیمبل، به آرامی و بیهیجان قدم زدن و گشت و گذار کردن.
bi-media
بیمدیا به مفهومی اشاره دارد که از دو نوع رسانه استفاده میکند.
bimetallic
بیفلزی، به ساختاری گفته میشود که از دو نوع فلز مختلف ساخته شده است.
bimetallic strip
نوار بیمتال به نوارهایی گفته میشود که از دو فلز با ضریب انبساط حرارتی متفاوت ساخته شدهاند.
bimetallism
بیمتالیزم، سیستمی مالی است که از دو فلز با ارزش (مانند طلا و نقره) به عنوان مبنای ارزش پول استفاده میکند.
bimillenary
دو هزار سالگی، مناسبتی که دو هزار سال از یک رویداد خاص را یادآوری میکند.