mender
تعمیرکار، فردی که اشیاء را تعمیر کرده و دوباره به کار میاندازد.
menders
تعمیرکاران، افرادی که به اصلاح و تعمیر اشیاء مختلف میپردازند.
mendi
مندی یک نوع شیرینی است که معمولاً از ترکیب بادام و شکر تهیه میشود و در برخی فرهنگها به ویژه در مراسم خاص مصرف میگردد.
mendy
مَندی (لباس) نوعی لباس سنتی و خاص است که معمولاً در مناسبتهای خاص و جشنها پوشیده میشود.
mendiant
مندیان شکلاتی است که با مغزها و میوههای خشک تزئین میشود و به عنوان شیرینی مصرف میشود.
mendicancy
مَندیکانسی به عمل و رفتار افرادی اشاره دارد که با درخواست کمک مالی یا غذایی از دیگران زندگی میکنند.
mendicancies
مَندیکانسیها به چندین مورد از عملهای مَندیکانسی اشاره دارد که در آن افراد به صورت گروهی یا انفرادی در جامعه درخواست کمک میکنند.
mendicantism
مَندیکانتسیم به فلسفه و روشی اشاره دارد که در آن افراد به دلیل التزام به فقر، به جمعآوری نذورات و کمکهای اجتماعی میپردازند.
mendicate
گدایی کردن، درخواست کمک یا منابع از دیگران به ویژه به شکل غیررسمی.
mendicated
کسی که به گدایی پرداخته است، در حالتی که به کمک نیاز دارد.
mendigo
کسی که در خیابانها یا مکانهای عمومی گدایی میکند.
mendigos
جمع کلمه گدا، افرادی که به شکل جمعی گدایی میکنند.
mendings
تعمیرات، اصلاحات، به معنای کارهایی است که برای بهبود یا بهبود یک چیز انجام میشود.
mendipite
مندیتیپیت، یک ماده معدنی کمیاب که معمولاً در معادن خاصی یافت میشود.
mendment
اصلاح، تغییراتی است که برای بهبود یا به روزرسانی قوانین یا سندها اعمال میشود.
mendole
مندول، یک اصطلاح که معمولاً در صنایع دستی و هنرهای محلی استفاده میشود.
mendozite
مندوزیت، یک ماده معدنی با ویژگیهای خاص و رنگ منحصر به فرد.
mene
منه، به معنای اندازهگیری و ارزیابی چیزها در بافتهای مختلف.
meneghinite
منهگینیت، یک ماده معدنی نادر که معمولاً در شرایط خاص زمینشناسی تولید میشود و دارای ویژگیهای خاصی است.
menehune
منهونهها، موجودات افسانهای در داستانهای هاوایی که به خاطر مهارتهایشان در ساخت و ساز شناخته شدهاند.
menelaus
منلاوس، یک شخصیت افسانهای در اسطورههای یونان باستان که به خاطر تلاشش برای بازگرداندن همسرش مشهور است.
menevian
منهویان، به یک گروه فرهنگی خاص در آسیای مرکزی اشاره دارد که دارای سنتها و آداب غنی هستند.
menfra
منهفر، یک اصطلاح باستانی برای توصیف یک سبک خاص معماری که با طراحیهای پیچیده مشخص میشود.
meng
منگ، یک نام خانوادگی رایج در برخی فرهنگهای آسیایی که بسیاری از افراد با این نام ریشه در چین دارند.
mengwe
مِنگوه، نوعی بافندگی سنتی که معمولاً در جوامع خاص بکار میرود.
meny
مِنی واژهای است برای اشاره به یک گروه خاص در جامعه.
menialism
مِنِیالیسم به سیستم و فرهنگی اشاره دارد که کارهای ساده و کمارزش را مورد توجه قرار میدهد.
meniality
مِنِیالیته به کارهایی با سطح پایین مهارت و آموزش اشاره دارد.
menially
به معنای انجام کارها به صورت حاشیهای و کممهارت.
menialness
مِنِیالیته به ویژگی کارهایی با ارزش کممهارت و حاشیهای اشاره دارد.
menialty
کارهای پیش پا افتاده، کارهایی که به مهارت یا تخصص خاصی نیاز ندارند و معمولاً ارزش کمی دارند.
menyanthaceae
خانوادهای از گیاهان گلدار که به طور معمول در مناطق مرطوب یافت میشوند.
menyanthaceous
مربوط به خانوادهای از گیاهان که ترجیحاً در محیطهای آبی رشد میکنند.
menyanthes
جنس از گیاهان آبی که برخی از آنها در داروسازی مورد استفاده قرار میگیرند.
menic
نگرش یا شیوهای که به مسائل و کارها به شکل سطحی و کماهمیت نگاه میکند.
menyie
اصطلاحی که در بعضی از فرهنگها و زمینهها مورد استفاده قرار میگیرد.
menilite
منیلایت، یک نوع کانی نادر است که در محلهای خاصی مانند سنگهای آتشفشانی تشکیل میشود.
meningeal
مننژئال به ساختارهای محافظ اطراف مغز و طناب نخاعی اشاره دارد.