misarchism
یک نظریه یا دیدگاه که به نقد ساختارهای قدرت و فرماندهی می‌پردازد.
misarchist
شخصی که به نقد و مخالفت با ساختارهای سلطنتی یا اقتدار می‌پردازد.
misarray
وضعیتی که در آن چیزها به‌درستی سازمان‌دهی نشده‌اند یا دچار بی‌نظمی هستند.
misarrange
نقشه یا ترتیب چیزی را به‌طور نادرست سازماندهی کردن.
misarranged
به معنای قرار گرفتن نادرست یا اشتباه چیزها در جای خود است.
misarrangement
حالت یا عمل نادرست چیدمان یا سازمان‌دهی اشیاء.
misarrangements
چندین حالت یا عمل نادرست چیدمان یا سازمان‌دهی اشیاء.
misarranges
عمل نادرست چیدمان یا سازمان‌دهی چیزها.
misarranging
عمل نادرست چیدمان یا سازمان‌دهی چیزها.
misarticulate
عمل نادرست بیان یا تلفظ دو یا چند واژه یا فکر.
misarticulated
مفهوم نادرست بیان یک کلمه یا جمله، به ویژه در گفتار.
misarticulating
اکت یا عمل نادرست بیان یک کلمه یا جمله.
misarticulation
اشتباه در ادای کلمات یا جملات، به‌ویژه در گفتار.
misascribe
نسبت نادرست دادن یک چیز به فرد یا منبع نادرست.
misascription
نسبت نادرست دادن یک مطلب به فرد یا منبع اشتباه.
misasperse
گسترش نادرست یا نادرستی از یک اطلاعات یا داده.
misassay
اشتباه در ارزیابی یا اندازه‌گیری نمونه‌ها که می‌تواند به نتیجه‌گیری نادرست منجر شود.
misassayed
به معنای ارزیابی نادرست نمونه‌ها در زمان گذشته.
misassaying
عمل ارزیابی نادرست نمونه‌ها در زمان حال.
misassays
ارزیابی‌های نادرست در زمان حال به صورت جمع.
misassent
عدم توافق یا عدم قبول یک پیشنهاد به معنی موافقت نکردن.
misassert
به معنی ارائه نادرست یا غلط یک حقیقت یا نظر.
misassertion
ادعای نادرست، بیان نادرست و غلط یک اطلاعات یا واقعیت.
misassign
به اشتباه اختصاص دادن، تخصیص نادرست یک چیز به شخص یا موقعیت نادرست.
misassignment
تخصیص نادرست، اختصاص غلط یک وظیفه یا مسئولیت به شخص یا موقعیت.
misassociate
به اشتباه مرتبط ساختن، نادرست در نظر گرفتن رابطه‌ای بین دو چیز.
misassociation
درک نادرست از رابطه بین دو یا چند چیز.
misate
به اشتباه در نظر گرفتن، نادرست تصور کردن یک موضوع یا مفهوم.
misatone
نادرست تعبیر کردن افکار یا احساسات به معنای نسبت دادن آن‌ها به منبع یا علت غلط است.
misatoned
اطلاعاتی که به اشتباه به یک منبع خاص نسبت داده شده است.
misatones
تعبیر نادرست از افکار یا احساسات به صورت جمع.
misatoning
عمل نادرست تعبیر کردن که به سوء تفاهم می‌انجامد.
misattend
عدم حضور صحیح یا نادرست در یک رویداد.
misattribution
نسبت دادن اطلاعات به منبع غلط یا نادرست.
misaunter
بی‌هدف گشتن یا پرسه زدن به طوری که هیچ مقصد خاصی نداشته باشد.
misauthorization
عدم صدور مجوز صحیح یا غلط برای یک عمل یا پروژه.
misauthorize
صدور مجوز نادرست برای یک عمل یا اقدام.
misauthorized
عمل نادرست که در آن مجوز به روشی نادرست صادر شده است.
misauthorizing
عمل صدور مجوز نادرست و تبعات آن.
misaventeur
ماجرای ناخوشایند یا حادثه نامناسب که معمولاً توأم با مشکلات است.