mnemotechnical
مایمنوتکنیکال، مربوط به روش‌ها و تکنیک‌های بهبود حافظه.
mnemotechnist
مایمنوتکنس به کسی گفته می‌شود که در استفاده از تکنیک‌های یادآوری تخصص دارد.
mnesic
منسیک به ویژگی‌ها و مشکلات مربوط به حافظه اطلاق می‌شود.
mnestic
منسیتیک به ویژگی‌ها و عملکردهای مرتبط با حافظه اشاره دارد.
mnevis
منویس به یک اصطلاح در مطالعات مربوط به حافظه اشاره دارد.
mniaceae
خانواده‌ای از خزه‌ها که معمولاً در مناطق مرطوب مانند جنگل‌ها و زمین‌های باتلاقی رشد می‌کنند و دارای ساختار خاص خود هستند.
mniaceous
صفتی که به گیاهانی اشاره دارد که به خانواده Mniaceae تعلق دارند و معمولاً در شرایط مرطوب رشد می‌کنند.
mnioid
خزه‌هایی که شباهت‌های ساختاری و زیستی به خانواده Mniaceae دارند و به عنوان زیرگروهی از آنها در نظر گرفته می‌شوند.
mniotiltidae
خانواده‌ای از پرندگان که شامل چندین گونه فر درختی می‌شود و معمولاً در فضای جنگلی و زمین‌های پوشیده از گیاه زندگی می‌کنند.
mnium
جنس خاصی از خزه‌ها که متعلق به خانواده Mniaceae است و در محیط‌های مرطوب و سایه وجود دارد.
moabitess
گیاهی که به نوع خاصی از درختچه‌های مدیترانه‌ای تعلق دارد و معمولاً در شرایط آب و هوایی خشک رشد می‌کند.
moabitic
موابیتی، مربوط به منطقه موابیته در برلین، یا ویژگی‌های خاصی که به آن منطقه اشاره دارد.
moabitish
موابیتی، توصیفاتی که به ویژگی‌های خاص محله موابیته مرتبط هستند.
moanful
نالان، نشان‌دهنده غم و اندوه یا حسرت.
moanfully
به طرزی نالان، به حالتی که حاکی از غم و اندوه است.
moanification
نالیش، عمل نالیدن و ابراز نارضایتی یا درد.
moaningly
به شیوه‌ای نالان، حاکی از ناراحتی یا درد.
moanless
بدون ناله، به معنای آرام و بی‌صدا، بدون صدای شکایت یا ناله.
moaria
نوعی گیاه که به شرایط خاص آب و هوایی نیاز دارد.
moarian
مربوط به یک نوع اکوسیستم خاص و یا ویژگی‌های طبیعی آن.
moathill
سازه‌ای دفاعی که معمولاً در نزدیکی آبها ساخته می‌شود.
moatlike
شبیه خندق، معمولاً به ساختارهای آبی اشاره دارد.
moattalite
نوعی ماده معدنی که ویژگی‌های خاصی دارد.
mobable
قابل جابجایی، به معنای امکان جابه‌جا کردن یا حرکت دادن اشیاء است.
mobbable
قابل جابجایی، به نوعی از طراحی اشاره دارد که امکان گروه‌بندی و حرکت دادن اشیاء را فراهم می‌کند.
mobber
گروه‌زن، به فردی اطلاق می‌شود که به طور منظم دیگران را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد.
mobbers
گروه‌زنان، به جمعی از افرادی گفته می‌شود که با همدیگر به آزار دیگران می‌پردازند.
mobby
گروه‌زنی، به نوعی رفتار اشاره دارد که در آن فرد سعی می‌کند دیگران را تحت تاثیر قرار دهد یا آنها را مدیریت کند.
mobbie
گروه‌زن، به فردی اشاره دارد که تحت شرایط خاصی تمایل دارد تا دیگران را به پیروی از خود تشویق کند.
mobbish
مابی به معنای داشتن رفتار یا ویژگی های متعلق به یک گروه یا جمعیت، که ممکن است غیر منطقی یا خشن باشد.
mobbishly
به شکلی مابی عمل کردن یا صحبت کردن، به طور معمول با بی اعتنایی به دیگران.
mobbishness
حالت یا رفتار مابی، به ویژه در گروهی که قادر به کنترل خود نیستند.
mobbism
ایده یا رفتارهای مرتبط با مابی، که شامل توده‌ای از افرادی است که به طور دسته‌جمعی عمل می‌کنند.
mobbist
فردی که به رفتارهای مابی تمایل دارد یا آن را تشویق می‌کند.
mobble
به صورت مابی حرکت کردن یا دور هم جمع شدن.
mobed
موبد، به معنای روحانی در زرتشتیان، فردی که وظیفه انجام مراسم مذهبی را بر عهده دارد.
mobil
موبایل، دستگاهی است که برای برقراری تماس و ارسال متن استفاده می‌شود.
mobilia
موبلیا، به مجموعه‌ای از مبلمان و وسایل خانه اشاره دارد.
mobilian
موبیلیان، اشاره به یک گروه فرهنگی یا قومی خاص دارد.
mobilianer
موبیلیانر، فردی که به فرهنگ یا قومیت موبیلیان تعلق دارد.