multivagant
به ویژگی یا حالتی اشاره دارد که در آن شخص یا اشیاء به طور مداوم در حال حرکت یا گشت و گذار هستند.
multivalence
چند معنایی، قابلیت داشتن معانی و تفسیرهای مختلف برای یک واژه یا مفهوم.
multivalency
چند وابستگی، توانایی یک مولکول برای ایجاد چندین پیوند و تعامل با عوامل مختلف.
multivalued
چند ارزشی، خاصیتی که از یک ورودی چندین خروجی یا مقدار به دست میآید.
multivalved
چند و لولهای، اشاره به سیستمی که دارای چندین دریچه یا لوله است.
multivalvular
چند و لولهای، توصیف ساختاری که شامل چندین دریچه است.
multivane
چندپرهای، طراحی حاوی چندین پره که برای بهینهسازی عملکرد مورد استفاده قرار میگیرد.
multivariant
چندگانه، به مواردی اطلاق میشود که شامل چندین نوع یا دسته از چیزها باشد.
multivariates
متغیرهای چندگانه، به مجموعهای از چندین متغیر اشاره دارد که در تحلیلهای آماری به کار میروند.
multivarious
متنوع، به مواردی اشاره دارد که شامل انواع مختلف و گوناگون است.
multiversant
چندجهانی، به شرایطی اطلاق میشود که شامل ابعاد یا تنوعهای مختلف باشد.
multiversion
چند نسخه، به حالتهایی اشاره دارد که شامل نسخههای مختلف از یک محصول یا محتوا باشد.
multiview
چندنگری، به رویکردی اشاره میکند که به بررسی یک موضوع از زوایای مختلف و متنوع میپردازد.
multiviewing
مولتیویوینگ، اشاره به تکنیک یا روشی است که در آن بینندگان میتوانند چندین نمای مختلف از یک رویداد یا صحنه را به طور همزمان مشاهده کنند.
multivincular
مولتیوینکولار به روابطی اشاره دارد که در آنها چندین ارتباط یا مؤلفه مختلف با هم پیوند داده میشوند.
multivious
مولتیویوس به معنی دارا بودن یا نداشتن جنبههای مختلف، معمولا در مقایسه با تکبعدی.
multivocal
مولتیوکال به معنای وجود صداها یا دیدگاههای مختلف در یک روایت یا دیالوگ.
multivocality
مولتیوکالیته به یعنی اوجگیری چندگانه صداها و دیدگاهها در یک زمینه مشخص.
multivocalness
مولتیوکالنز به معنی وجود چندین صدا یا نظر در یک بحث یا اثر.
multivoiced
چندصدایی، به حالتی اشاره دارد که در آن صداهای مختلف در کنار هم وجود دارند.
multivolent
چندوجهی، به حالتی اشاره دارد که ابعاد یا جنبههای متفاوتی دارد.
multivoltine
چندنسلی، به حالتی اطلاق میشود که یک موجود زنده میتواند در طول سال چندین بار تولید مثل کند.
multivolume
چندجلدی، به کتابهایی اشاره دارد که در چندین جلد منتشر شدهاند.
multivolumed
چندجلدی، به آثار یا نوشتههایی که در چندین جلد وجود دارند، اشاره دارد.
multivorous
چندخوار، به موجوداتی اشاره دارد که میتوانند از چند نوع غذا تغذیه کنند.
multiwall
دیوار چندگانه به معنای استفاده از چند لایه دیوار برای افزایش استحکام و عایقبندی است.
multiword
عبارت چندکلمهای به معنای ترکیبی از چند کلمه است که یک مفهوم خاص را به وجود میآورد.
multiwords
عبارات چندکلمهای شامل گروهی از کلمات است که به یک مفهوم واحد اشاره دارند.
multo
Multo به معنای مقدار زیاد یا تعدادی بالاست.
multocular
چندچشمی به معنای داشتن چندین لنز یا چشمی برای مشاهده بهتر است.
multum
Multum به معنای شخصی است که در زمینههای مختلف دارای دانش و تجربه زیادی است.
multungulate
ملونگوله: اصطلاحی برای اشاره به حیواناتی که دارای ویژگیهای خاص و سازگار با محیط هستند.
multurer
ملونر: به فردی اطلاق میشود که در هنر یا حرفهای خاص ماهر است.
multures
ملون: مجموعهای از آثار هنری یا صنایع دستی که نمایش داده میشوند.
mulvel
ملول: یک قطعه لباس یا اکسسوری با طراحی خاص.
mumblebee
ململزنبور: نوعی زنبور که به خاطر صدای نرم و محوی که دارد شناخته میشود.
mumblement
ململنت: صدای نرم و بیهدف جمعیتی که در حال صحبت است.
mumbler
شخصی که هنگام صحبت کردن به طوری که شفاف و واضح نباشد، بلکه به آرامی و به صورت مبهم بیان میکند.
mumblers
جمع متهوران، افرادی که به صورت مبهم صحبت میکنند و شنیدن کلمات آنها دشوار است.
mumblingly
به شکلی که افعال به وضوح بیان نشوند و به طور غیرواضح بیان شوند.