blood clot
لخته خون، تجمعی از سلول‌های خون است که برای جلوگیری از خونریزی به وجود می‌آید.
blood count
شمارش خون، آزمایشی است که برای اندازه‌گیری تعداد و نوع سلول‌های مختلف خون انجام می‌شود.
blood-curdling
خون‌چکان، به معنای ترسناک و وحشت‌آور است، به ویژه در مورد صدا یا روایت.
blood diamond
الماس خونین، الماس‌هایی هستند که از مناطق جنگی استخراج می‌شوند و به تأمین مالی جنگ و درگیری‌های مسلحانه کمک می‌کنند.
blood donor
اهداکننده خون، فردی است که خون خود را برای استفاده در درمان یا جراحی دیگران به طور داوطلبانه اهدا می‌کند.
blood doping
دوپینگ خون، استفاده غیرقانونی از روش‌هایی است که به طور مصنوعی میزان اکسیژن در خون را افزایش می‌دهد تا عملکرد ورزشی بهبود یابد.
blooded
خون‌دار به معنی متعلق به یک نژاد خاص یا با ویژگی‌هایی است که از نسل‌های پیشین به ارث رسیده است.
blood feud
دشمنی خونین، خصومتی است که معمولاً از نسل‌های قبل نشأت می‌گیرد و به اقدامات تلافی‌جویانه منتهی می‌شود.
bloodfin
ماهی خون‌دار، نوعی ماهی رنگارنگ و زیبا است که معمولاً در آکواریوم‌ها نگهداری می‌شود.
blood fluke
فلوی خون، نوعی انگل است که می‌تواند در بدن حیوانات و انسان‌ها زندگی کند و عفونت‌های جدی ایجاد کند.
blood group
گروه خونی، نوع خونی که بر اساس آنتی‌ژن‌ها و آنتی‌بادی‌های موجود در خون انسان‌ها و حیوانات طبقه‌بندی می‌شود.
blood heat
حرارت خون، دمای خونی که ممکن است تحت تأثیر فعالیت‌های بدنی یا شرایط محیطی قرار گیرد.
blood horse
اسب خون، اسبی که از نژادهای با کیفیت بالا برای بهبود سرعت و استقامت تولید می‌شود.
bloodhouse
خانه خون، محلی که در آن خون حیوانات پردازش می‌شود.
bloodied but unbowed
خونین اما سرافراز، عبارتی است که نشان‌دهندهٔ استقامت و پایداری در برابر مشکلات همچنان که آسیب دیده‌اید.
blood is thicker than water
این عبارت به معنای اولویت دادن به روابط خونی و خانوادگی نسبت به دیگر انواع روابط است.
blood knot
گره خونی، گره‌ای است که برای اتصال دو رشته با قطرهای مشابه استفاده می‌شود.
bloodless
بدون خون، به معنی نداشتن خون یا آسیب‌های مرتبط با خون.
blood libel
اتهام خونی، دروغی است که به طور خاص متهم کردن اقلیت‌ها به قتلی می‌باشد.
bloodlust
ولگردی خونین، تمایل شدید به کشتن یا ایجاد آسیب فیزیکی به دیگران است.
blood meal
آرد خون، محصولی است از خون خشک‌شده و آسیاب‌شده که برای بهبود خاک استفاده می‌شود.
blood money
پول خون، پولی است که به عنوان غرامت یا پرداخت برای کشتن و خونریزی داده می‌شود.
blood moon
ماه خونین، ماهی است که در هنگام خسوف به رنگ قرمز ظاهر می‌شود.
blood orange
پرتقال خونین، نوعی پرتقال با بافت قرمز و طعمی شیرین است.
blood poisoning
مسمومیت خونی، عفونتی است که از طریق خون در بدن پخش می‌شود و می‌تواند کشنده باشد.
blood pressure
فشار خون، نیرویی است که خون بر روی دیواره‌های رگ‌های خونی وارد می‌کند.
blood pudding
پودینگ خون، نوعی غذای تهیه‌شده با خون حیوانات است که اغلب در غذاهای سنتی استفاده می‌شود.
blood red
قرمز خونین، رنگی بسیار تیره و شدید از قرمز است.
blood relation
نسبت خونی به معنای ارتباط تنگاتنگ خانوادگی از طریق اعضای خانواده است.
bloodroot
خون‌ریشه یک گیاه دارویی است که شیره‌ای قرمز رنگ دارد و معمولاً در طب گیاهی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
blood sausage
سوسیس خون غذایی است که عمدتاً از خون حیوانات و ادویه‌جات تهیه می‌شود و در فرهنگ‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.
bloodshed
خونریزی به معنای ریختن خون یک یا چند نفر، به ویژه در حوادث خشونت‌آمیز یا جنگ است.
blood-soaked
خون‌آلود به معناي پوشیده شدن با خون، معمولاً به حالت شدید و ظاهری مصیبت‌باز اشاره دارد.
blood-spattered
خون‌پاشیده به معنای پوشیده شدن یا پاشیده شدن خون بر روی سطوح، معمولاً به دلیل خشونت یا حوادث خطرناک است.
blood sport
ورزشی که در آن خون، آسیب و یا مرگ حیوانات یا انسان‌ها بخشی از فعالیت است و معمولاً به عنوان تفریح و سرگرمی انجام می‌شود.
bloodstain
لکه‌ای از خون که به دلیل جراحت یا آسیب بر روی سطوح مختلف ایجاد می‌شود.
bloodstock
اصطلاحی در صنعت اسب‌سواری و مسابقه، به گروه اسب‌هایی که برای تولید مثل یا مسابقه تربیت یافته‌اند اشاره دارد.
bloodstone
نوعی سنگ قیمتی سبز با لکه‌های قرمز که عمدتاً در جواهرات استفاده می‌شود.
bloodstream
مسیر و شبکه‌ای از رگ‌ها در بدن که خون را منتقل می‌کند.
blood sugar
مقدار گلوکز موجود در خون که برای عملکرد صحیح بدن ضروری است.