nonhardenable
غیرسخت‌شونده، اشاره به موادی که نمی‌توانند در اثر حرارت یا عوامل دیگر سفت و سخت شوند.
nonhardy
غیرسخت، اشاره به گیاهان یا موجوداتی که در برابر شرایط نامساعد مانند سرما مقاوم نیستند.
nonharmony
عدم هماهنگی، ناهماهنگی یا تعارض در غیر همکاری یا صداها.
nonharmonic
غیرهارمونیک، اشاره به چیزهایی که با هم همخوانی ندارند یا هماهنگی ندارند.
nonharmonies
عدم هماهنگی‌ها، اشاره به مجموعه‌ای از صوت‌ها یا عناصر که همسو نیستند.
nonharmonious
غیرهماهنگ به معنای ناهماهنگی یا تضاد در اجزا یا عناصر مختلف است.
nonharmoniously
به شیوه‌ای غیرهماهنگ یا ناهماهنگ انجام می‌شود.
nonharmoniousness
وضعیتی که در آن عناصر یا اجزا با یکدیگر هماهنگ نیستند.
nonhazardous
بدون خطر یا زیان به افراد یا محیط زیست.
nonhazardously
به شیوه‌ای غیرخطرناک یا ایمن انجام می‌شود.
nonhazardousness
ویژگی‌ای که در آن مواد یا محصولات بدون خطر برای سلامت و ایمنی هستند.
nonheading
غیرعنوان، به عبارتی که عنوان یا سرفصل اصلی ندارد، اشاره دارد.
nonhearer
غیرداسنده، به فردی اشاره دارد که قادر به شنیدن نیست.
nonheathen
غیربت پرست به کسی گفته می‌شود که به‌عبارات و آیین‌های طبیعی یا غیر مذهبی اعتقاد ندارد.
nonheathens
غیر بت‌پرستان به افراد غیربت پرستی اشاره دارد که از آیین‌های مذهبی پیروی نمی‌کنند.
nonhectic
غیرپرشتاب به وضعیتی اطلاق می‌شود که شلوغ یا پرشتاب نباشد.
nonhectically
به روشی غیراسترس‌زا یا غیرپرشتاب انجام دادن کاری.
nonhedonic
غیر لذت‌گرا به حالتی اشاره دارد که در آن غلبه بر لذت و جاذبه‌های فیزیکی وجود ندارد و بیشتر بر جنبه‌های غیر مادی تأکید می‌شود.
nonhedonically
به شیوه‌ای غیر لذت‌گرا فعالیت یا تصمیم‌گیری کردن، با هدف در نظر گرفتن ملاحظات فراتر از خوشایندی آنی.
nonhedonistic
غیر لذت‌گرا به تمام انتخاب‌ها و رفتارهایی اشاره دارد که بر لذت آنی تأکید ندارند و بر ارزش‌های دیگر تمرکز می‌کنند.
nonhedonistically
در شیوه‌ای که بر خوشایندی آنی تمرکز ندارد و به‌جای آن به ارزش‌های دیگر نگاه می‌کند.
nonheinous
غیر فجیح به ویژگی‌هایی اشاره دارد که عمیقاً بد یا غیرقابل بخشش نیستند.
nonheinously
به شیوه‌ای غیر فجیح که شامل بدی یا شرارت نمی‌شود.
nonheinousness
غیرجنایتکار بودن به معنای عدم وجود شدیدترین درجه نادرستی یا جرم در اعمال یا رفتارها است.
nonhematic
غیرهماتیک به ساختارها یا سلول‌هایی اشاره دارد که حاوی هموگلوبین نیستند و بنابراین در فرایندهای خونی نقش ندارند.
nonhemophilic
غیرهموفیلی به وضعیت فردی اطلاق می‌شود که به هموفیلی مبتلا نیست و به طور طبیعی قادر به لخته شدن خون است.
nonhepatic
غیرکبدی به اختلالات یا مشکلاتی اطلاق می‌شود که مستقیماً به کبد مرتبط نیستند.
nonhereditability
غیرارثی بودن به توانایی انتقال ویژگی‌ها از نسل‌های والدین به فرزندان اطلاق می‌شود که در این حالت وجود ندارد.
nonhereditable
غیرقابل وراثت به ویژگی‌هایی گفته می‌شود که نمی‌توانند از والدین به فرزندان منتقل شوند.
nonhereditably
غیر وراثتی به معنای انتقال ویژگی‌ها یا صفات از طریق عواملی به جز وراثت، مانند محیط یا آموزش.
nonhereditary
غیر وراثتی به چیزی گفته می‌شود که از طریق وراثت منتقل نمی‌شود و به مفهوم ویژگی‌ها یا شرایطی است که ارثی نیستند.
nonhereditarily
به معنای انتقال صفات یا ویژگی‌ها از طریق روش‌های غیر ژنتیکی یا وراثتی.
nonhereditariness
به ویژگی و صفتی اطلاق می‌شود که به طور غیر وراثتی منتقل می‌شود و در نتیجه به وراثت وابسته نیست.
nonheretical
غیر کفرآمیز به نظریات یا مفاهیم نسبت داده می‌شود که با اصول و اعتقادات مذهبی در تضاد نیستند.
nonheretically
به معنای عدم تضاد با اعتقادات مذهبی، بدون به چالش کشیدن باورهای موجود.
nonheritability
غیر ارثی بودن، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که از والدین به فرزندان منتقل نمی‌شوند.
nonheritable
غیر ارثی به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که نمی‌توانند از والدین به فرزندان منتقل شوند.
nonheritably
به شیوه‌ای اشاره دارد که صفات یا ویژگی‌ها به صورت غیر ارثی منتقل نمی‌شوند.
nonheritor
غیر وارث به فردی اطلاق می‌شود که ارثی از اجداد خود دریافت نمی‌کند.
nonhero
غیر قهرمان به فردی اطلاق می‌شود که ویژگی‌ها یا رفتارهای قهرمانانه ندارد.