outfooting
فرایند پیشی گرفتن از دیگران در یک رقابت.
outfoots
به معنای پیشی گرفتن در یک رقابت به صورتی موفق.
outform
برتر بودن یا بهتر عمل کردن نسبت به دیگران.
outfort
عبارت به معنای غلبه بر چالشها یا مشکلات با تلاش.
outforth
جملهای که به سمت خارج جریان دارد، معمولاً به حرکت یا انتشار اشاره دارد.
outfound
عبارتی که به معنای پیدا کردن یا کشف چیزی جدید یا مهم است.
outfreeman
به شخصی اطلاق میشود که آزاد و مستقل است و ممکن است در جامعه قوانینی نداشته باشد.
outfront
به معنای جلو یا نمایان است، به ویژه در رابطه با موقعیت یا تاکید بر چیزی.
outfroth
به اصطلاحی اشاره دارد که به حرکت یا تولید کف در یک مایع مربوط میشود.
outfrown
عبارتی که به معانی ابرو درهم کشیدن یا نشان دادن نارضایتی میباشد.
outfrowned
او که با ابراز قدرت و احساسات چهرهاش، دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد.
outfrowning
به چالش کشیدن یا نشان دادن ابراز احساسات قویتر.
outfrowns
نشان دادن ابراز احساسات قویتر نسبت به دیگران.
outgabble
بیشتر صحبت کردن یا ولوله کردن نسبت به دیگران.
outgabbled
به طور متقابل بیشتر صحبت کردن یا ولوله کردن نسبت به دیگران.
outgabbling
عمل بیشتر صحبت کردن یا ولوله کردن نسبت به دیگران.
outgain
پیشی گرفتن: عمل یا فرآیند بهتر و بیشتر از دیگران در کسب چیزی.
outgained
پیشی گرفته شده: نشاندهنده این است که در یک رقابت یا مسابقه، دیگران بهتر عمل کردهاند.
outgaining
پیشی گرفتن: در حال حاضر فرآیند بهتر عمل کردن نسبت به دیگران.
outgains
پیشی گرفتن: بیانگر کسب امتیاز بیشتر نسبت به دیگران.
outgallop
پیشی گرفتن در سرعت: بیانگر توانایی در دویدن سریعتر از دیگران.
outgamble
پیشی گرفتن در قمار: عمل برتر عمل کردن نسبت به دیگران در بازیهای قمار.
outgambled
دور زدن دیگران در قمار، به معنای برتری یافتن در بازیهای قمار نسبت به رقبای خود.
outgambling
فرآیند به دست آوردن برتری در قمار نسبت به دیگران.
outgame
به دست آوردن برتری در یک بازی نسبت به دیگران.
outgamed
شکست خوردن خود در یک بازی، معمولاً به دلیل تصمیمات ضعیف.
outgaming
فرآیند برتری یافتن در بازی نسبت به دیگران.
outgang
پیشی گرفتن از دیگران در یک موقعیت رقابتی.
outgarment
لباسهای بیرونی، لباسی که بر روی لباسهای اصلی پوشیده میشود.
outgarth
زمین یا ناحیهای که معمولاً خارج از ساختمان است و میتواند به عنوان فضای باز استفاده شود.
outgasses
آزاد کردن گاز به ویژه در اثر گرما یا واکنشهای شیمیایی.
outgate
خارج شدن، رفتن به بیرون یا ترک یک مکان.
outgauge
اندازهگیری گود و عمق فیزیکی مواد.
outgave
بیشتر از رقبا ارائه کردن، در زمینههای مختلف پیشی گرفتن.
outgaze
به معنی بیشتر از کسی یا چیزی نگاه کردن یا به دقت مشاهده کردن است.
outgazed
فعل گذشته از 'outgaze' به معنای اینکه کسی یا چیزی بیشتر از دیگری نگاه شده است.
outgazing
فرم استمراری از 'outgaze' که نشاندهنده عمل نگاه کردن به صورت مداوم است.
outgive
به معنای بخشیدن بیشتر از دیگران به ویژه در زمینه سخاوت و خیرخواهی.
outgiven
فعل گذشته از 'outgive' به معنای اینکه کسی در عمل بخشیدن بیشتر از دیگران موفق بوده است.
outgives
فعل حال از 'outgive' به معنای بخشیدن بیشتر در زمان حال است.