معنی فارسی papilionid
B2پروانه پاپیلیونید؛ خانوادهای از پروانهها که معمولاً رنگهای بسیار زندهای دارند.
A family of butterflies known for their bright colors and large size.
- noun
noun
معنی(noun):
Any butterfly of the family Papilionidae
example
معنی(example):
پروانه پاپیلیونید به خاطر رنگهای زندهاش شناخته میشود.
مثال:
The papilionid butterfly is known for its vibrant colors.
معنی(example):
بسیاری از گونههای پاپیلیونید در جنگلهای بارانی یافت میشوند.
مثال:
Many papilionid species are found in the rainforest.
معنی فارسی کلمه papilionid
:
پروانه پاپیلیونید؛ خانوادهای از پروانهها که معمولاً رنگهای بسیار زندهای دارند.