معنی فارسی papilloma
B1پاپیلوما به تومورهای غیرسرطانی اطلاق میشود که معمولاً از بافت اپیتلیال ناشی میشوند.
A benign epithelial tumor, often resembling a warty growth.
- noun
noun
معنی(noun):
An epithelial tumour, usually benign, with the appearance of a papilla
example
معنی(example):
پزشک یک پاپیلوما را بر روی پوست او تشخیص داد.
مثال:
The doctor diagnosed a papilloma on her skin.
معنی(example):
پاپیلوماها میتوانند تومورهای خوشخیم یا بدخیم باشند.
مثال:
Papillomas can be benign or malignant growths.
معنی فارسی کلمه papilloma
:
پاپیلوما به تومورهای غیرسرطانی اطلاق میشود که معمولاً از بافت اپیتلیال ناشی میشوند.