معنی فارسی parabolizing

B1

پرابولیزه کردن، عمل تغییر شکل یا داده به حالت پارابولیک.

The act of transforming something into a parabolic form.

example
معنی(example):

پرابولیزه کردن معادلات برای پیش‌بینی‌های دقیق ضروری است.

مثال:

Parabolizing the equations is crucial for accurate predictions.

معنی(example):

او در حال پرابولیزه کردن داده‌ها برای بهبود بصری‌سازی است.

مثال:

He is parabolizing the data for better visualization.

معنی فارسی کلمه parabolizing

: معنی parabolizing به فارسی

پرابولیزه کردن، عمل تغییر شکل یا داده به حالت پارابولیک.