معنی فارسی paradingly
B1با افتخار و به طرز نمایشی و خودنما، به ویژه در نمایش یا جلب توجه.
In a showy or ostentatious manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور نمایشی وارد اتاق شد و توجه همه را جلب کرد.
مثال:
She entered the room paradingly, drawing everyone's attention.
معنی(example):
ورزشکاران به طور نمایشی به میدان قدم گذاشتند و لباسهایشان را به نمایش گذاشتند.
مثال:
The athletes walked paradingly onto the field, showcasing their uniforms.
معنی فارسی کلمه paradingly
:
با افتخار و به طرز نمایشی و خودنما، به ویژه در نمایش یا جلب توجه.