معنی فارسی paradigmatize
C1به نمایشی سیستماتیک و نمونهای از یک موضوع یا مفهوم به منظور فهم بهتر تبدیل کردن.
To frame or present in a paradigm or model.
- VERB
example
معنی(example):
این تئوری به ما کمک میکند تا مفاهیم را بهصورت پارادایماتیک در علوم اجتماعی درک کنیم.
مثال:
The theory helps to paradigmatize concepts in social science for better understanding.
معنی(example):
ما باید رویکرد خود را به آموزش به شکل پارادایماتیک تعریف کنیم تا نتایج را بهبود بخشیم.
مثال:
We need to paradigmatize our approach to education to improve outcomes.
معنی فارسی کلمه paradigmatize
:
به نمایشی سیستماتیک و نمونهای از یک موضوع یا مفهوم به منظور فهم بهتر تبدیل کردن.