معنی فارسی paradisial
B2بهشتی، توصیفی برای مکانهایی که به طرز فوقالعادهای زیبا و دلپذیر هستند.
Relating to or characteristic of paradise; very beautiful and pleasant.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
چشمانداز بهشتی بسیاری از بازدیدکنندگان را جذب کرد.
مثال:
The paradisial landscape attracted many visitors.
معنی(example):
آنها یک محیط بهشتی در حیاط خود ایجاد کردند.
مثال:
They created a paradisial environment in their backyard.
معنی فارسی کلمه paradisial
:
بهشتی، توصیفی برای مکانهایی که به طرز فوقالعادهای زیبا و دلپذیر هستند.