معنی فارسی paradisiacally
B2به طور بهشتی، به گونهای که چیزی بهشتی یا بسیار زیبا به نظر برسد.
In a manner that resembles paradise; extremely beautiful or idyllic.
- ADVERB
example
معنی(example):
نما در غروب به زیبایی بهشتی بود.
مثال:
The view was paradisiacally beautiful at sunset.
معنی(example):
او تعطیلاتش را به عنوان استراحتی بهشتی توصیف کرد.
مثال:
She described her vacation as paradisiacally relaxing.
معنی فارسی کلمه paradisiacally
:
به طور بهشتی، به گونهای که چیزی بهشتی یا بسیار زیبا به نظر برسد.