معنی فارسی paraffinized
B1پارافین شده، به حالتی که در آن چیزی با پارافین پوشانده شده و برای نگهداری آماده شده است.
Describing something that has been coated or treated with paraffin, typically for preservation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بخشهای پارافین شده برای بررسی میکروسکوپی آماده بودند.
مثال:
The paraffinized sections were ready for microscopic examination.
معنی(example):
پس از پارافین شدن، نمونهها میتوانند برای مدت طولانیتری نگهداری شوند.
مثال:
After being paraffinized, the samples could be stored for longer periods.
معنی فارسی کلمه paraffinized
:
پارافین شده، به حالتی که در آن چیزی با پارافین پوشانده شده و برای نگهداری آماده شده است.