معنی فارسی parallelable
B1قابل انجام بهصورت موازی، به این معنا که میتوان بهطور همزمان انجام داد.
Able to be performed concurrently or in parallel, allowing simultaneous execution.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این وظایف قابل موازیسازی هستند و به بهرهوری در اتمام پروژه کمک میکنند.
مثال:
The tasks are parallelable, allowing for efficiency in project completion.
معنی(example):
ما میتوانیم فرآیندها را قابل موازیسازی کنیم تا زمان صرفهجویی شود.
مثال:
We can make the processes parallelable to save time.
معنی فارسی کلمه parallelable
:
قابل انجام بهصورت موازی، به این معنا که میتوان بهطور همزمان انجام داد.