معنی فارسی parallelling

B1

موازی‌کردن، به معنای قرار دادن یا مقایسه همزمان دو یا چند چیز.

The act of comparing or aligning two or more items simultaneously.

example
معنی(example):

موازی‌کردن دو موضوع می‌تواند به شناسایی تفاوت‌های آنها کمک کند.

مثال:

Parallelling two issues can help identify their differences.

معنی(example):

او ساعت‌ها را صرف موازی‌کردن مفاهیم در تحقیقات خود کرد.

مثال:

She spent hours parallelling the concepts in her research.

معنی فارسی کلمه parallelling

: معنی parallelling به فارسی

موازی‌کردن، به معنای قرار دادن یا مقایسه همزمان دو یا چند چیز.