معنی فارسی parallelless
B2بدون موازی، به معنای عدم وجود شباهت یا انطباق با چیزی دیگر.
Describing something that lacks parallelism or is unique.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی به خاطر اینکه بدون موازیبودن و نوآورانه است، ستایش شد.
مثال:
The design was praised for being parallelless and innovative.
معنی(example):
سبک تفکر او بدون موازی است و به راهحلهای منحصر به فرد منجر میشود.
مثال:
His thinking style is parallelless, leading to unique solutions.
معنی فارسی کلمه parallelless
:
بدون موازی، به معنای عدم وجود شباهت یا انطباق با چیزی دیگر.