معنی فارسی paraspotter

B1

شغلی یا ابزاری که وظیفه شناسایی و تصحیح اشتباهات را دارد.

A job or tool responsible for identifying and correcting errors.

example
معنی(example):

پاراسپاتر اشتباهات موجود در گزارش را شناسایی کرد.

مثال:

The paraspotter detected the errors in the report.

معنی(example):

او به عنوان یک پاراسپاتر کار می‌کرد تا دقت را تضمین کند.

مثال:

She worked as a paraspotter to ensure accuracy.

معنی فارسی کلمه paraspotter

: معنی paraspotter به فارسی

شغلی یا ابزاری که وظیفه شناسایی و تصحیح اشتباهات را دارد.